آیا اسلام «دین شمشیر» یا «دین زور» است؟ پرسش‌هایی دربارهٔ دین و سلطه — فلُّ سَفَه
جمعه، ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 25 April 2024 | 
شماره: ۵۹۸
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۱۴ تير ۱۴۰۱ | ۱۰:۲۲ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱۴ تير ۱۴۰۱ | ۱۰:۲۲ ب ظ
موضوع: دين

  • آیا اسلام «دین شمشیر» یا «دین زور» است؟ پرسش‌هایی دربارهٔ دین و سلطه

یکی ازپرسش‌های بسیار مهم و اساسی در خصوص تاریخ اسلام، چه برای مسلمانان آزاداندیش و مترقی و چه برای مورخان و اسلام‌شناسان و شرق‌شناسان و چه برای پیروان ادیان دیگر و بی‌دینان و بی‌خدایان و بی‌ایمانان، این است که گسترش اسلام در میان جوامع دیگر، و حتی در میان خود عرب‌ها، تا چه اندازه مرهون پذیرش «تعالیم» آن از روی «رضایت» و «خواست» مردمان بوده است: مسلمانان گروهی اندک در مکه به شمار می‌رفتند! اگر محمد [ص] از مکه بیرون نمی‌رفت و با قبایل دیگر متحد نمی‌شد و از بیرون مکه به آن نمی‌تاخت و مسلمانان پیروز نمی‌شدند و شکست می‌خوردند چه بر سر «دین محمد» می‌آمد؟  بنابراین، این پرسش همواره مطرح است که گسترش اسلام تا چه اندازه ناشی از «حکومت زور» یا «فتح» و «پیروزی» (تغلب) بوده است؟ این امر البته تنها به اسلام نیز منحصر نیست. آیا اسلام یا مسیحیت یا یهودیت در صورتی که به قدرت و سلطه و زور«دولت» دست نمی‌یافتند هرگز می‌توانستند دین‌‌هایی فراگیر باشند؟ این امر در خصوص مذاهب همهٔ ادیان و دیگر آیین‌های حکمی، از جمله، آیین بودا و آیین زرتشت و حکمت کنفوسیوس، و حتی فلسفه‌ها و ایدئولوژی‌ها نیز صادق است. هیچ دین یا مذهب یا حکمت و فلسفه‌ای بدون داشتن سرزمین و قدرتی که از او حمایت کند باقی نمی‌ماند: گذشته از ادبان و مذاهب و حکمت‌های باستانی، از میان فلسفه‌ها، رواقی‌گری، در چهان باستان، و لیبرالیسم و مارکسیسم، در جهان جدید، مصادیق بارز نسبت میان اندیشه و قدرت یا سلطه‌اند. قدرت نه تنها برای بقای هراندیشه‌ای، از جمله، دین و حکمت و فلسفه و علم، ضروری است بلکه برای گسترش واقبال مردمان به آن نیز. إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ، وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. این سخنی حق است. بدون پیروزی حتی خدا هم شکست می‌خورد و فراموش می‌شود!   

پیش از انقلاب بسیار کسان، از جمله، مرتضی مطهری و علی شریعتی و مهدی بازرگان و دیگر روشنفکران دینی، و حتی مورخانی مانند عبدالحسین زرین‌کوب، سخت می‌کوشیدند با تمسک به آیاتی همچون «لاَ إِكْرَاهَ فِي‌الدِّينِ، قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» و «فبشر عبادالذین یستمعون القول» و «لکم دینکم و لی دین» و ... پذبرش اسلام، به‌ویژه در ایران، را ناشی از خواست قلبی خود مردمان عنوان کنند و نه تحمیل فاتحان عرب و «حکومت زور» یا «شمشیر».  

در اینکه در اسلام آغازین به ندرت از زور برای «تغییر اجباری دین» استفاده شده است، شک نیست گرچه برای جهان‌گشایی و فتوحات و کسب غنایم و غلبه بر بی‌دینان (یا به بهانهٔ بی‌دینی و جهاد با مشرکان) استفاده شده است، چون فاتحان مسلمان در دوران‌های آغازین، به دلیل کسب درآمد و ثروت، به کسب غنایم و گرفتن جزیه یا «مالیات نامسلمانی» از پیروان دیگر ادیان راغب‌تر بودند تا مسلمان شدن آنان. اما معنای «زور» منحصر به «شمشیر» نیست و از بسی راه‌های دیگر نیز می‌توان بر دیگران سلطه جست و آنان را به پذیرش چیزی مجبور ساخت، بی‌آنکه «شمشیر»ی بر گردن آنان گذاشته شود. 

باری اکنون اگر بتوان در گذشتهٔ تاریخی چون و چراها کرد و «قلم را در دست دشمنان» انگاشت، یا سخنان ناخوشایند دربارهٔ «دین زور» را به بیگانگان و بی‌دینان منتسب کرد، تاریخ معاصر که اکنون پیش روی ماست! آنچه در این نزدیک به نیم قرن از مدعیان «اسلام ناب محمدی» دیده‌ایم، که جملگی از علمای اعلام اسلام بوده‌اند و هستند و کسی را در «اسلام‌شناسی» آنها شک نیست (!؟)، می‌باید کفایت کند تا بگوییم آن دسته از متکلمان و صوفیان و فقیهان و روشنفکران مسلمانی که آزادی و اختیار و رضایت و رغبت را شرط مسلمانی دانسته‌اند بس اندک بوده‌اند. در واقع، امروز همهٔ مدعیان «امارت» و «ولایت» اسلامی نه «کتاب» بلکه «تفنگ» در دست دارند و نه با «دعوت» و «ترغیب» و «اقناع» بلکه با «تهدید» و «تطمیع» و «ارعاب» و «ارهاب» حکومت می‌کنند. این «اجبار» و «ارعاب» و «ارهاب» البته لازمهٔ مسلمانی نیست، اما لازمهٔ «امارت» و «سلطه» هست. بنابراین آنچه می‌باید پرسش ما باشد این است که این علمای «لباس‌دار» و «رسمی» اسلام با خدا چه دارند می‌کنند؟ آیا «دین» خدا را به دل‌ها راه می‌دهند، یا خود دارند «خدایی» می‌کنند و «طاغوت‌ها»یی‌اند که به نام خدا چیزی را به مردمان به اجبار و اکراه تحمیل می‌کنند که هرگز هیچ خدای علیم و حکیمی نگفته است و نخواسته است؟   




آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=598
مشاهده [ ۹۱۴ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / جمعه، ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9