چه کسی مسئول ظلم عُمّال یا کارگزاران والی است؟ — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 25 April 2024 | 
شماره: ۶۲۶
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: شنبه، ۱۶ مهر ۱۴۰۱ | ۱۱:۴۶ ق ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۱۶ مهر ۱۴۰۱ | ۱۱:۴۷ ق ظ
موضوع: سیاست

  • چه کسی مسئول ظلم عُمّال یا کارگزاران والی است؟

آن‌که [والی، ولی امر، سلطان، امام] بدان قناعت نکند که خودْ ظلمْ دست بدارد، لیکن غلامان و چاکران و نایبان خود را مهذَّب کند و به ظلم ایشان رضا ندهد، که وی را از ظلم ایشان بپرسند.

عمر خطّاب (رض) نامه‌ای نبشت به بوموسی الاشعری ـــ که وی عامل وی بود: «اما بعد نیکبخت‌ترین رعیت‌داران آن کس است که رعیت بدو نیکبخت است و بدبخت‌ترین کسی است که رعیت بدو بدبخت است ... »

و در تورات است که «هرظلم که از عامل سلطان رسد ـــ و وی خاموش باشد ـــ آن ظلم وی کرده باشد، و بدان مأخوذ بُوَد». و باید که والی بداند که هیچ‌کس مغبون‌تر و بی‌عقل‌تر از آن نباشد که دین و آخرت خویش به دنیای دیگری بفروشد. و همه عُمّال و چاکرانْ حدمت برای نصیب دنیاویِ خویش کنند و ظلم در چشم والی آزاسته گردانند تا وی را به دوزخ فرستند و ایشان به غرض خویش رسند. کدام دشمن بُوَد عظیم‌تر از آن‌ که در هلاک تو سعی کند برای درمی چند حرام که به دست آرد؟

و در جمله عدل در رعیت نگاه ندارد کسی که عُمّال و چاکران خویش را بر عدل ندارد. و کسی که اهل و فرزند و غلام خویش را فرا عدل ندارد؛ و این نکند الا کسی که پیشین در درون تن خویش عدل نگاه دارد. و عدل آن بُوَد که ظلم و شهوت و غضب از عقل باز دارد تا ایشان را اسیر عقل و دین گرداند نه عقل و دین را اسیر ایشان. و بیش‌تر خلق آنند که عقل را کمر خدمت بربسته‌اند برای شهوت و غضب، تا حیلتی استنباط می‌کند تا شهوت و غضب به مراد خویش رسند. و عقل از جوهر فریشتگان است و از لشکر خدای ــ تعالی ــ و شهوت و غضب لشکر ابلیس استِ: کسی که لشکر خدای را ــ تعالی ــ در دست لشکر ابلیس اسیر کند، بر دیگران عدل چون کند؟ پس آفتابِ عدلْ اول در سینه پدید آید، آن‌گاه نور آن بر اهل خانه افتد، پس به خواص سرایت کند، آن‌گاه شعاع آن به رعیت رسد. هرکه بی آفتاب شعاع چشم دارد، طلب محال کرده باشد. 

و بدان که عدل از کمال عقل خیزد، و کمال عقل آن بُوَد که کارها چنان‌که هست بیند و حقیقت باطن آن دریابد و به ظاهر آن غرّه نشود. مثلاً چون عدل دست بدارد برای دنیا، نگاه کند که مقصود وی از دنیا چیست: اگر مقصود آن است که طعام خوش خورد، باید که بداند این بهیمه‌ای باشد در صورت آدمی، که شرهِ خوردن کار ستوران است؛ و اگر برای آن کند که تا جامهٔ دیبا پوشد، این زنی بُوَد در صورت مردی، که رعنایی کار زنان است؛ و اگر برای آن کند تا خشم خویش بر دشمنان خویش براند، این سَبُعی بُوَد در صورت آدمی، که خشم گرفتن و دریدن و در افتادن با خلق کار سباع است؛ و آگر برای آن می‌کند تا مردمانْ وی را خدمت کنند، این جاهلی بود در صورت عاقلی، که اگر عقل دارد بداند که این همه چاکر شکم خویش‌اند و خدمت شهوت و فَرْج خویش می‌کنند و از وی دام شهوت خویش ساخته‌اند و آن سجود که می‌کنند خویشتن را می‌کنند، و نشانْ آن است که اگر به اِرجاف [به دروغ] بشنوند که ولایت و عمل به دیگری می‌دهند همه از وی اعراض کنند و بدان والیِ دیگر تقرّب کردن گیرند و هر کجا که گمان برند زر و سیم آنجا خواهد بود سجود و خدمت آنجا برند. پس به حقیقت آن نه خدمت کردن است، که آن خندیدن است بر وی. و عاقل آن بُوَد که از کارها حقیقت و روح آن بیند نه صورت آن؛ و حقیقت این کارها چنین است که گفته آمد، و هر که نه چنین داند عاقل نیست، و هر که عاقل نیست عادل نیست و جای وی دوزخ است و بدین سبب است که سرّ همهٔ سعادت‌ها عقل است. 

غزالی، کیمیای سعادت، رکن دوم: معاملات، «اصل دهم: در رعیّت داشتن و ولایت راندن»، ص ۵۳۹-۵۳۷.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=626
مشاهده [ ۱۰۵۱ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9