حکومت باید «مستقل» باشد یا «عادل»؟ (۱) — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۹ فروردين ۱۴۰۳ | 
Thursday, 28 March 2024 | 
شماره: ۶۲۹
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۳ آبان ۱۴۰۱ | ۱۰:۵۸ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ | ۱۲:۴۲ ب ظ
موضوع: سیاست

  • حکومت باید «مستقل» باشد یا «عادل»؟ (۱)

غلامعلی حداد عادل در نشست «خانهٔ گفت و گوی دانشگاه تهران» (۱۲ مهر ۱۴۰۱) که در خصوص اعتراضات سراسری اخیر مردم به «نظام جور و جهل جمهوری اسلامی» و با حضور جمعی از استادان دانشگاه تهران برگزار شده بود، به کنایه مدعی شد که ریشهٔ اعتراضات اخیر را باید در خارج از کشور جست و جو کرد، چون به نظر او «جرم بزرگی که مردم ایران (با انقلاب ۵۷) مرتکب شده، استقلال‌طلبی است». در اینکه آیا «نظام پیشین» وابسته بود یا آیا «نظام کنونی» مستقل است یا «مستقل‌تر» از نظام پیشین است و باجی به بیگانگان (شرقی و گروه‌های نیابتی خارجی و حامیان جیره‌خوار داخلی) نمی‌دهد می‌توان بحث کرد، اما پرسش مهم‌تر اساساً این است که آیا «استقلال» حکومت و وابسته نبودن آن به بیگانگان می‌تواند «امتیاز»ی برای حکومت و دلیلی بر آن باشد که آن حکومت «خوب» و «موجه» و «پذیرفتنی» و «مشروع» است، هرچند «ستمگر» و «زورگو» و «سفیه» و «دون‌پرور» و «غارتگر» و «بی‌کفایت» و «دزد» باشد؟ در اینکه «مستقل بودن» ادعایی جکومت یک کشور هیچ ارزشی ندارد می‌باید بسیار پیش‌تر از اینها سخن می‌گفتم، هنگامی که سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری‌اش در پاسخ به ناقدان «نظام جور و جهل» مدعی شد که «استبداد هموطنان» را به «آزادی بیگانگان» ترجیح می‌دهد طرحی برای نوشتن پاسخی به او داشتم که ناتمام گذاشتم.

اکنون برای پاسخ به این پرسش که آیا «استقلال حاکمان»، یعنی دست‌نشاندهٔ بیگانگان نبودن آنان، مهم است، یا «آزادی» و «عدالت» و «حکومت مردم»، می‌باید ببینیم که آیا آنچه از فرعون «طاغوت» ساخت وابستگی او به بیگانگان بود یا «ظلم و جور» او؟ یا آنچه «ضحاک» را منفور مردمان ساخت «تازی بودن» او بود یا «جور و ستم» او؟ یا آیا تمامی پادشاهان و سلاطین ستمگری که در طی قرون و اعصار بر ایران و دیگر کشورهای جهان فرمان رانده‌اند چون «استقلال» داشتند و وابسته به بیگانگان نبودند و تازه «شاهنشاه» نیز بودند و کلی دست‌‌نشانده نیز داشتند، به دلیل مستقل بودن «موجه» و «ستودنی» بودند؟ و آیا چون آنان «مستقل» و «وابسته» نبودند کسی برضدّ آنان به پا نخاست و بر آنان نشورید و آنان را بر نینداخت؟ به‌راستی «استقلال» چیست؟ آیا جکومتی بنا به ادعا «مستقل» و «بومی» و «خودی»، اما «زورگو» و «ستمگر» و «غارتگر» بر حکومتی «وابسته به بیگانه»، یا حتی «اشغالگر» و «بیگانه»، اما «عادل» و «آزاد» ارجح است؟  

در واقع، از کسی همچون غلامعلی حداد عادل که عنوان «استادی فلسفه» در دانشگاه تهران را دارد و خود را هم اهل «دین» و هم «دانش‌آموخته و آموزگار فلسفه» می‌خواند، اگر «غلام زر و زور» نباشد، باید پرسید که آیا او نمی‌داند که به گفتهٔ افلاطون غایت حکومت «برقراری عدالت» است یا، اگر دین دارد، به گفتهٔ قرآن هدف از ارسال رسولان «برقراری قسط (انصاف)» («لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »، حدید، ۲۵؛ «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»، نساء، ۱۳۵؛ مائده، ۸؛ «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»، اعراف، ۲۹) است؟ آیا مردم انقلاب کردند تا جکومتی داشته باشند که حتی «مستقل» از خودشان باشد و هرکار دلش خواست بکند و به هیچ کس حساب پس ندهد و به همه زور بگوید؟ همین است «استقلال»؟ میان «استقلال» و «خودکامگی» چه تفاوتی است؟ آیا خودکامگانی که هیچ‌کس را آدم به حساب نمی‌آورند «مستقل»‌اند؟ در واقع، غلامعلی حداد عادل نمی‌گوید که کل نظام جمهوری اسلامی از بدو تشکیل، با نادیده گرفتن «آزادی» و «جمهوری» که دو رکن دیگر شعار انقلاب ۵۷ بود، و پایمال کردن «حقوق مردم در قانونگذاری و ادارهٔ کشو»، همه به نام نامی «اسلام» که خود را یگانه دارندهٔ با صلاحیت آن می‌شناسند، سال‌هاست که «کاریکاتور»ی از «استقلال» حکومتی را به مردم می‌فروشد که به هیچ دین و مرام و آیین و اصل و اخلاق و مذهب و خیر عمومی جز «حفظ خودش» پایبند نیست و تصور می‌کند که با شاخ و شانه کشیدن برای همهٔ جهان و در «جنگ دایمی» به سر بردن با این وآن و ثروت‌های ملی را به باد فنا دادن و دائم دشمن دشمن کردن «مستقل» است؟ کدام «استقلال»؟ آیا «مقامات عالی» این نظام که تا دم مرگ، بدون هیچ اجازه‌ای از مردم، بر کرسی صدارت تکیه می‌زنند، و کشور را به هر راهی که خواستند می‌برند و آن را در هر پرتگاهی که دوست داشتند می‌اندازند، و بعد هم زمام آن را به دست هرکس که صلاح دانستند می‌سپارند، «مستقل»‌اند یا «خودکامه»؟ آیا حکومتی را که نه بر رأی مردم تکیه دارد، و نه بر اجماع نمایندگان مردم در قانونگذاری، و سرتا پای نظامش ساخته و بفرموده است و گروهی اندک بر آن فرمان می‌رانند سمی‌توان «مستقل» نامید؟ «مستقل» از که و از «چه»؟
(دنباله دارد)



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=629
مشاهده [ ۱۰۸۵ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۹ فروردين ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9