آیا بدون «جاهلیت» اسلام می‌بود؟: اضداد چگونه از یکدیگر پدید می‌آیند؟ — فلُّ سَفَه
www.Fallosafah.org
شماره: ۶۳۴
عنوان: آیا بدون «جاهلیت» اسلام می‌بود؟: اضداد چگونه از یکدیگر پدید می‌آیند؟
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: يكشنبه، ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | ۲:۳۳ ب ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | ۲:۳۵ ب ظ


  • آیا بدون «جاهلیت» اسلام می‌بود؟: اضداد چگونه از یکدیگر پدید می‌آیند؟

آیا بدون «شرک» و «بت‌پرستی» جایی برای «ظهور ابراهیم (ع)» می‌بود؟ آیا بدون طغیان «فرعون» و به بردگی کشاندن قوم بهود نیازی به «ظهور موسی (ع)» در مقام «مُنجی» یا «نجات‌دهنده» می‌بود؟ آیا بدون قشری‌گری و شریعت‌گرایی علمای یهود نیازی به ظهور «عیسی» (ع) در مقام «بازخرندهٔ گناهان بشر» و «نجات‌د‌هنده» بود؟ آیا بدون جامعه‌ای که بعدها «جاهلیت» نام گرفت امکان داشت که شخصی به نام «محمد» (ص) و دینی به نام «اسلام» در آن ظهور کند؟ اما اگر «اسلام» از «جاهلیت» بیرون آمد از «اسلام» چه چیز برتری بیرون آمد که همانند «اسلام» در برابر «جاهلیت» باشد؟ آیا «آخرین شاه ایران» نبود که «خمینی و انقلاب ۵۷ ایران» را پدید آورد؟ آیا «جمهوری اسلامی ایران» نبود که انقلابی برضد خود پدید آورد؟ آیا «قرون وسطی» نبود که «رنسانس» را زایید؟ آیا «سرمایه‌داری» نبود که «سوسیالیسم» و «کمونیسم» و «فاشیسم» را زایید؟ آیا «پادشاهی» نبود که «جمهوری» و «مشروطه» را پدید آورد؟ آیا «شاهنشاهی» یا «امپراتوری» نبود که «‌ملی‌گرایی» یا «ناسیونالیسم» را پدید آورد؟ آیا هریک از ما «ضد» خود را پدید نخواهیم آورد؟ آیا هرچیز در این جهان ضد خود را پدید نخواهد آورد؟   

یکی از اصول فلسفی که از جهان باستان در حکمت و فلسفه و حتی دین مورد توجه بوده است، رابطهٔ اضداد با یکدیگر بوده است و اینکه ۱) چگونه اضداد از یکدیگر برمی‌خیزند: مرگ از زندگی، زندگی از مرگ، شب و روز، گرما وسرما، داد و بیداد، ۲) با هم می‌ستیزند و ۳) یا با هم از در آشتی درمی‌آیند و تا مدتی در آشتی به سر می‌برند یا یکدیگر را نابود می‌کنند، اما نه به‌طور کامل بلکه تا اندازه‌ای. چون بدون وجود «اضداد» هرگز جهانی در کار نیست. بنابراین، آنچه در حکمت و فلسفه بایسته و شایسته است این است که بدانیم چگونه «اضداد» را تا جایی که ممکن است با یکدیگر سازگار کنیم و آشتی دهیم. سازگاری دادن و آشتی دادن اضداد اساس هر حکمت و فلسفه‌ای است که بخواهد «کل» را نجات دهد و حفظ کند. با این همه مرگ و زندگی در پی یکدیگر می‌آیند و می‌روند و هیچ‌چیز تا ابد پایدار نیست. «مرگ» فرجام هر چیزی است که «زاده» شود.   

تصور اضداد در «جهان‌شناسی» یا «کیهان‌شناسی» مشهور است: آب و آتش ضد یکدیگر‌ند و هرگاه که یکی بر دیگری چیره شود، به‌ناگزیر آن‌که مغلوب شده نابود می‌شود. با این همه، اکنون در این جهان هم «آب» هست و هم «گرما» و «آتش». پس جهان چگونه با وجود جنگ این اضداد برپاست؟ جهان برپاست چون استوار به عدل است. عدل، یعنی میان‌ چیزهای ناهمگون و متفاوت و متضاد توازنی برقرار شود که همه چیز به هم نریزد و تا مدتی معین استوار بماند. آناکسیماندروس و هراکلیتوس، فیلسوفان یونانی قرن ششم - پنجم پیش از میلاد، از «استواری جهان به عدل یا داد» سخن گفتند و اینکه «خورشید به زمین چندان نزدیک نخواهد شد که همه چیز بسوزد، و اگر گامی از حد خود پیش آید، الهه‌های عدل با نیزه‌های خود او را به عقب خواهند راند». مولوی در مثنوی همین اندیشهٔ آنان را پژواک می‌دهد، آن‌گاه که می‌گوید: «آفتابی کز وی این عالم فروخت/ اندکی گر پیش آید جمله سوخت» (مثنوی، دفتر اول، بخش ۶، ۴۰). و البته قرآن نیز از قائم بودن جهان به عدل خداوندی سخن گفته است (آل عمران، ۱۸). اما پس چرا در جهان ستمگران چنین فراوان‌اند. افرادی مانند پوتین و شریکان و متحدان راهبردی او چگونه میلیون‌ها تن را در سوریه و اوکراین آواره کردند، شهرها و روستاها را ویران کردند، زنان و کودکان را کشتند، شکنجه کردند، تجاوز کردند، و با این همه، هنوز برقرارند؟

 «عدالت جهانی» ناگزیر است. اگر قرار بر ادامهٔ حیاتی باشد چه «طبیعت» و چه «جهان انسانی» می‌باید «عدالت» برقرار شود، هرچند برای مدتی کوتاه. اگر هم که «عدالت» برقرار نشود، دیگر جهانی نخواهد بود. همه چیز یا در شعله‌های آتش خواهد سوخت یا به زیر آب خواهد رفت. جز «عدالت» راهی دیگر در جهان «اضداد» برای «بقا» نیست. 

شنبه، ۲۱ آبان، ۱۴۰۱

 
Telegram: @fallosafahmshk


يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org