پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 25 April 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۰۸

۱۰۹

۱۱۰۱۱۱۱۱۲۱۱۳۱۱۴۱۱۵۱۱۶۱۱۷۱۱۸>آخر

: صفحه


شماره: ۱۳۰
درج: جمعه، ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ | ۴:۴۰ ب ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ | ۵:۵۷ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • انتخاب

امروز صبح اين خبر «۲۵ درصد طلاقها» در «انتخاب» را می‌خواندم:

« ۱۹  بهمن ماه ۱۳۸۵ ساعت : ۴۹ , ۱۵

خبرگزاري انتخاب : ۲۵ درصد طلاق ها براى زوج هايى رخ مى دهد كه با آشنايى خيابانى و يا از طريق اينترنت ازدواج كرده اند.

اصغر كيهان نيا، روان شناس، با اعلام اين مطلب گفت: يكى از اصلى ترين علت هاى طلاق در جامعه اين است كه افراد به جاى اين كه از تجربه پدر و مادرشان استفاده كنند، خود براى ازدواج تصميم مى گيرند و والدين خود را بى سواد مى دانند.

وى اقتصاد بيمار، پولدار شدن يك شبه، زياده خواهى و مصرف گرايى برخى از بانوان و خيانت برخى از آقايان را از علل ديگر طلاق در جامعه برشمرد».

يکی از «مغالطات» رايج در نظام خبررسانی جمهوری اسلامی «مغالطات آماری» است. به همين نمونه توجه کنيد: (۱) «۲۵ درصد طلاقها برای زوجهايی رخ می‌دهد که با آشنايی خيابانی و يا از طريق اينترنت ازدواج کرده‌اند!» علت چيست؟ تصميم گيری فردی! چاره چيست؟ به سخن والدين خود گوش کنيد! آنچه در اين آمار وحشتناک «۲۵» درصد به آن توجه نمی‌شود اين است که اگر ۲۵ درصد طلاقها به علت خارج شدن از معيار سنتی ازدواج در جامعه بوده است، پس آن ۷۵ درصد باقيمانده که با نظارت والدين بوده است چرا به طلاق انجاميده است؟ برای آن ۷۵ درصد علل ديگری ذکر می‌شود! اما می‌توان پرسيد که آيا برای ما نحوه‌ی آشنايی و ازدواج مهم است، يا «معيارها»يی که برای انتخاب داريم. اگر «معيارها»ی ما غلط باشد، ديگر فرقی نمی‌کند که چه کسی آن را به کار می‌گيرد، زوجها يا والدين‌شان. و آشنايی چگونه حاصل می‌شود، در حمام يا مسجد يا روضه (سنتی) يا در دانشگاه يا مترو يا سينما. «معيارها» چيست؟ آيا مشروعيت ازدواج به نحوه‌ی آشنايی است؟

در اين «چاره‌انديشی» سنتی آقای روان‌شناس ارزشی ديگر نيز نهفته است. جامعه‌ی ما جامعه‌ای است که ارزش انتخابهای فردی و تجربه‌ی شخصی در آن «صفر» است. بنابراين، می‌توان به راحتی نشان داد که وقتی زوجهايی با تصميم خودشان و برخلاف ميل پدر و مادرهايشان ازدواج می‌کنند، چنان در زندگی آينده حمايت والدين را از دست می‌دهند، در جامعه‌ای که جوان بی‌يار و ياور قادر به کسب آينده‌ی روشن و ترقی اجتماعی نيست، که ادامه‌ی زندگيشان با مشکلات بسياری رو به رو می‌شود و در اينجاست که والدين نيز سعی می‌کنند هرچه زودتر به فرزندان‌شان بفهمانند که «آنان اشتباه کرده‌اند». در نتيجه، کشتی واژگون می‌شود تا «ارزش تجربه‌ی والدين اثبات شود!».

يکی از ارزشهايی که با آن زندگی جديد شکل گرفته است، ارزش تصميم و انتخاب فردی است، حتی اگر «غلط» باشد. «غلط» خود من بهتر از «درست» ديگران است. چون «غلط» من مال خودم است، اما «درست» ديگران مال من نيست. اين البته بدان معنا نيست که ما اشتباههای ديگران را تکرار کنيم. نه، زندگی هريک ما اصالت خود را از اين می‌گيرد که تا چه اندازه با تجربه و رضايت شخصی خود ما ساخته می‌شود. نسلی که هربار تجربه‌های پدران خود را تکرار می‌کند سرنوشتی بهتر از آنکه ما امروز داريم ندارد.  


۴۵۹

شماره: ۱۲۹
درج: دوشنبه، ۱۶ بهمن ۱۳۸۵ | ۲:۵۲ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ | ۷:۵۵ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • فوکويامای «زمانه»

مقدمه‌ای را که ديشب نوشتم برای بحثی بود که می‌خواهم در روزهای آينده «درباره‌ی معنا و مفهوم “آيرونی” و معادل آن در فارسی و نقدهای مهدی خلجی و عبدی کلانتری و ترجمه‌ی پيام يزدانجو و ديگران بکنم. اما چند روز قبل ترجمه‌ی آزاردهنده‌ای خواندم از نوشته‌ای از فوکويوما که بی‌مناسبت نديدم آن را در اينجا نيز مطرح کنم. نقدهايی که من می‌خواهم در اينجا مطرح کنم برای اين است که به سه نکته‌ای که از نظر خودم مهم است بپردازم: (۱) آيا نويسندگانی که در اينترنت مطلب می‌نويسند يا منتشر می‌کنند، چه حرفه‌ای و چه غيرحرفه‌ای، آثارشان را می‌توان با معيارهای حرفه‌ای و علمی سنجيد؟ و به عبارت ديگر، آيا آثار منتشرشده در اينترنت «دانش» به شمار می‌آيند؟ (۲) علل ناکامی ما در فهم فلسفه غربی؛ (۳) اهميت ترجمه و (۴) تفاوت «دانشوران» و «روشنفکران» و «روزنامه‌نگاران» و بالاخره، (۵) فايده‌ و ارزش نهادهای اجتماعی.


۴۳۷

شماره: ۱۲۸
درج: يكشنبه، ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ | ۱۲:۵۵ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ | ۱۲:۵۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «دانش» در اينترنت

اکنون شايد آسانترين راه دسترسی به هر اطلاع يا دانشی استفاده از اينترنت باشد. بی‌آنکه مجبور باشيم از خانه قدمی بيرون گذاريم، در خيابانهای شلوغ وقت‌مان را هدر دهيم، در انبوه برگه‌های کتابخانه خيره شويم، در راهروهای هزارتومانند قفسه‌های کتابخانه سرگردان باشيم، منت کتابداران را بکشيم و کتابهای سنگين و غبارگرفته را جا به جا کنيم، به‌راحتی می‌توانيم خود را به اقيانوسی وصل کنيم که هرچه بخواهيم می‌توانيم در آن صيد کنيم. البته، يافتن دانش در اينترنت مشروط به اين است که به دنبال چه چيزی باشيم. هنوز بسيار چيزها هست که در اينترنت يافت نمی‌شود. اما آيا به‌راستی می‌توان در نوشته‌های منتشرشده در اينترنت به‌راحتی به «دانشی» دست يافت که اعتمادپذير باشد؟ اين پرسشی است که ارزش پرسيدن دارد.


۴۵۷

شماره: ۱۲۷
درج: چهارشنبه، ۴ بهمن ۱۳۸۵ | ۱۲:۵۷ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۴ بهمن ۱۳۸۵ | ۱:۲۲ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • از اينجا و آنجا

اين روزها گرفتارم. هر وقت می‌خواهم بگيرم بنشينم و کاری را تمام کنم، دعوتی و کاری تازه می‌آيد و باز از وحدت به تفرقه می‌روم. نمی‌دانم چرا در گفتن «نه» گاهی ناتوانم. هفته‌ی پيش به فاصله يکی دو روز دعوت شدم برای چهار فيلم صحبت کنم. اما خوشبختانه از زير يکی از آنها از بخت مساعد خلاص شدم. يکشنبه بعد از ظهر رفتم برنامه‌ای درباره‌ی «بودای کوچک» برتولوچی، برای «سينما ماوراء»، شبکه ۴ ضبط کردم (می‌ترسم آخرش يک چيزی به اين آقای عالمی بگويم!) و آخر هفته هم می‌روم درباره‌ی دو فيلم «خاکسترهای زمان» کار وای وانگ و «راز قتل منهتن» وودی آلن برای سينما ۴ صحبت کنم. تازه ورقه‌های دانشجويان هم رسيده و برنامه‌ی درسی نيمسال بعد را هم بايد سر و صورتی بدهم!

خب از نوشته‌های دندانگيری که در اين چندروز خواندم، نوشته‌ی تازه‌ی آقای دکتر نيکفر، «ادبار و زبان‌بازی»، بسيار هوشمندانه و پراطلاع بود. فردا هم در «خانه‌ی هنرمندان» برنامه‌ای است درباره‌ی خلقيات و روحيات ايرانی، «ويژگيهای فرهنگی و روحيات ايرانيان»، که خيلی دوست داشتم آنجا باشم، اما متأسفانه نمی‌توانم. در اين برنامه داريوش شايگان و محمود منصور و منصوره اتحاديه و کريستيان رومبرژه و حامد فولادوند سخن می‌گويند. سال گذشته برنامه‌ای مشابه آن در جايی ديگر برگزار شد و بسيار جالب توجه بود. دکتر سايمن فريد اوليايی نيز مقالاتی را که برای سميناری درباره‌ی هايدگر گرد آورده بود در شماره‌ی ۱۸ مجله‌ی فرانسوی Le Portique منتشر کرده است. دوستان علاقه‌مند می‌توانند مقاله‌ای از او را درباره‌ی هايدگر، «ميان هستی‌شناسی و تاريخ» (به زبان فرانسه)، از اينجا بردارند. االبته بی‌نياز از گفتن است که همه‌ی حقوق ايشان برای نقل قول و ترجمه و تجديد انتشار آن محفوظ است. دوستان پژوهشگاه فلسفه تحليلی «مرکز رياضيات و فيزيک نظری» نيز «مجموعه سخنرانيها»يی تدارک ديده‌اند که از ۲۳ بهمن ماه هردوهفته يک بار در روزهای دوشنبه از ساعت ۱۶:٠٠ تا ۱۸:٠٠ برگزار می‌شود. من در روز دوشنبه ۷ اسفند در آنجا درباره‌ی «زبان هنر در هنرهای غيرزبانی» سخنرانی می‌کنم.


۵۶۶

شماره: ۱۲۶
درج: يكشنبه، ۱ بهمن ۱۳۸۵ | ۲:۰۹ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱ بهمن ۱۳۸۵ | ۲:۰۹ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ماچ و موچ!

آقا، امشب چه مزه‌ای داد اين کشف شهزاده خاتون سمرقندی، بانوی آقا مهدی سيبستانی: «"مرا ببوس" به دويست روايت». («عنوان برنامه به اشتباه به «دويست زبان» نوشته شده است. اما همان طور که مردی ميانسال به شهزاده خانم گفته است «این ترانه‌ی معروف آمریکای لاتین است که تقریباً ۲٠٠ خواننده آن را اجرا کرده. منظورت کدامشان هست؟») شهزاده خانم در شبی بارانی در آمستردام کشف مهمی کرده است، هنگامی که سوار تاکسی بوده است آهنگی قدیمی را شنيده که او را به ياد کودکی‌اش انداخته است. من هم وقتی اين برنامه را شنيدم ديدم چقدر اين ترانه را به ايتاليايی و اسپانيولی شنيده‌ام و معنايش را نمی‌دانستم: Besame Mucho. به هر حال، حتما اين برنامه را بشنويد که آدم را زنده می‌کند. راستی من هم يک کشفی کردم و آن اينکه «ماچ» و «موچ» هم فارسی نيست، بلکه کُردی است. واقعاً لحن و معنای اين ترانه چقدر آدم را به اعجاب وا می دارد. واقعاً «انسان» يکی بيشتر نيست! يک «روح» بيشتر وجود ندارد. زنده باد هگل. و زنده باد حافظ (رضوان الله تعالی عليه) خودمان که زودتر از همه گفت:

بوسيدن لب يار اول ز دست مگذار

کاخر ملول گردی از دست و لب گزيدن

فرصت شمار صحبت کز اين دو راهه منزل

چون بگذريم ديگر نتوان به هم رسيدن

آه، حالا چقدر دوست دارم بروم «بنان» گوش کنم!


۱۴۵۷

اول<۱۰۸

۱۰۹

۱۱۰۱۱۱۱۱۲۱۱۳۱۱۴۱۱۵۱۱۶۱۱۷۱۱۸>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9