تراشیدن سنگ وجود خویش: رفتن از فطرت اول به فطرت ثانی — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 24 April 2024 | 
شماره: ۴۴۶
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۵ آبان ۱۳۹۴ | ۲:۰۸ ق ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۵ آبان ۱۳۹۴ | ۲:۰۸ ق ظ
موضوع: زندگی

  • تراشیدن سنگ وجود خویش: رفتن از فطرت اول به فطرت ثانی

این جمله را شاید بسیار شنیده باشید که فلسفه «رفتن از فطرت اول به فطرت ثانی» است. البته، به احتمال بسیار، از قول ملاصدرا. اما این جمله‌ای است که به همین سان در آثار افلاطون و هگل با تعبیر «طبیعت دوم» وجود دارد. اصل این مفهوم، با این همه، پیشتر از افلاطون است و سرچشمۀ آن تلقی خاصی از زندگی و کمال انسان است که یونانی‌ها در تراژدی‌ها و فلسفۀ خود به آن جانی جاوید بخشیدند. از نظر یونانی‌ها انسان موجودی بود که باید «می‌شد»، موجودی ناتمام و میرا که در سرما و تاریکی زمین بازیچۀ دست تقدیر و خدایان بود. انسان برای رهایی از این تقدیر شوم راهی جز «خدا شدن» نداشت. تراژدی‌نویسان، سوفیست‌ها و فیلسوفان هریک می‌کوشیدند راهی برای این «شدن» پیشنهاد کنند. آنچه حاصل آمد چیزی بود که یونانیان آن را «پایدیا» می‌نامیدند. انسان کودکی است که باید او را به «فرهنگ» سپرد تا «ادب» آموزد. «ادب» او را «الهی» می‌کرد، اگر نه «اله». مترجمان رومی این «پایدیا» را به «اومانیتاس» ترجمه کردند و مترجمان عرب به «ادب» و مترجمان قرون وسطی و رنسانس که باز به سراغ مطالعۀ متون یونانی و رومی رفتند همان معادل لاتینی را برگزیدند و از اینجا بود که «اومانسیم» در زبان‌های اروپایی رواج یافت. بدین سان، «اومانیسم» نه «انسان‌پرستی» است و نه «انسان‌مداری» یا حتی «انسان‌دوستی». «اومانیسم» همان «پایدیا» و «ادب» است، یعنی: «انسان‌سازی»، «انسانی» که تربیت و ادب از انسان می‌سازد. انسان موجودی است سازندۀ خویش، نه بدین معنا که خود را از «نیستی» هست کند، بلکه بدین معنا که به خود صورتی بخشد فراتر از آنچه صورت هر هستی هست. انسان فقط پیکرتراشی نیست که از سنگ تندیسی پدید آورد. انسان سنگ‌تراشی است که بزرگترین سنگی که در زندگی‌اش می‌تراشد سنگ وجود خویش است. بدین سان بود که کلمۀ «ادب» در زبان عربی معنایی بس گسترده یافت: «ادب» هم «آداب‌دانی» یا «حُسن معاشرت» (etiquette) است، هم مؤدب بودن (politeness, courtesy) و هم «ادبیات» (literature). انسان با آموختن، تجربه کردن، خواندن، شنیدن، دیدن، گفت و گو کردن انسان می‌شود. از نظر یونانیان «الهی» شدن «انسان» تنها از همین راه و تنها به همین معنا بود و بس.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=446
مشاهده [ ۳۱۳۱ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9