آدمیان برابر نیستند و برابر نخواهند بود! — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 25 April 2024 | 
شماره: ۴۵۳
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۴ | ۵:۴۹ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۴ | ۸:۰۹ ب ظ
موضوع: اخلاق

  • آدمیان برابر نیستند و برابر نخواهند بود!

ما برخی واژه‌ها را بس نادرست می‌فهمیم. یکی از آنها «برابری» است. «برابری» یعنی چه؟ آیا معنایش این است که همه چیز باید برای من ارزش یکسانی داشته باشند؟ آیا معنایش این است که من باید همه چیز و همه کس را به یک اندازه دوست داشته باشم؟ آیا معنایش این است که میان هیچ چیز و هیچ کس فرقی نیست؟

آیا من می‌باید از مرگ یا ناراحتی «دیگران» همان‌قدر پریشان و اندوهگین شوم که از مرگ «نزدیکان» خودم می‌شوم؟ آیا مرگ هرروز هزاران انسان در این جهان، حتی به فجیع ترین وضع، می‌باید و می‌شاید همان اندوهی را به من تحمیل کنند که مرگ یکی از نزدیکان خودم، حتی در کهنسالی؟ میزان شادی یا غم ما از هر واقعه‌ای به اندازۀ دوری یا نزدیکی ما به آن چیز یا آن شخص است. هیچ پدری آن طور که برای فرزندش خرج می‌کند برای «فرزند» دیگران خرج نمی‌کند و نخواهد کرد. هیچ‌کس آن گونه که از دوستش پذیرایی می‌کند از بیگانگان پذیرایی نخواهد کرد. هیچ‌کس به هر سرزمینی به یک اندازه مهر نخواهد ورزید. هیچ‌کس همه جا را به یکسان برای سفر انتخاب نمی‌کند. بود و نبود همه چیز برای همه یکسان نیست و نخواهد بود و نباید نیز باشد.

در همۀ ما «خودخواهی» اصل غالب است و این نه فقط ضامن بقای ماست بلکه اصلا سازندۀ تمام وجود ماست. از اشخاص نباید و نمی‌توان انتظار داشت که همه را به یکسان دوست داشته باشند. نمی‌باید از اشخاص متنفر باشیم که چرا ما را دوست ندارند یا چرا ما را به اندازۀ دیگران دوست ندارند! اما از اشخاص می‌توانیم انتظار داشته باشیم که «حقوق» همۀ ما را به یکسان رعایت کنند، در جایی که همۀ ما «حق» داریم. برابری این است، وگرنه انسان‌ها از هر حیث و در هیچ چیز برابر نیستند و نخواهند بود و اقتضای عدالت همین است. هیچ‌کس و هیچ قانونی نمی‌تواند مرا ملزم کند که همه را به یک اندازه دوست داشته باشم، حتی والدین نیز نمی‌توانند همۀ فرزندان‌شان را به یک اندازه دوست داشته باشند! اما انتظار می‌توان داشت که با آنها به یکسان و بدون تبعیض رفتار کنند تا خشم و نفرت بقیه را برنیانگیزند. شعار «برابری» خود گاهی ابزاری است برای پراکندن «نفرت»، در جایی که هرگز جایی برای برابری وجود ندارد. چگونه می‌توان انتظار داشت که زیبا و زشت یا خوب و بد یا دانا و نادان در چشم همۀ ما یکسان باشند وقتی پای عاطفه یا دوستی یا ارزشگذاری شخصی در میان است. اما می‌توان انتظار داشت که همۀ افراد از جهتی برای ما برابر باشند، از این جهت که انسان‌اند و دارای حقوق انسانی یا حقوق شهروندی. من حق ندارم در مقام آموزگار به دلیل زیبایی یا دین یا اخلاق یا دوستی یا هرچیز دیگری غیر از «دانش» دانشجو به او نمره دهم. اگر چنین کنم ستم کرده‌ام و برابری همۀ دانشجویان در برابر امتحان از «درس» و نمره بر اساس آن را به چیزهای دیگری ربط داده‌ام که هیچ ربطی به درس و امتحان ندارند. از این حیث همه در چشم من باید یکسان باشند و تنها امتحان یا برگه ملاک باشد. اما نمره‌های همه یکسان نخواهد بود، چون برگه‌های همه یکسان نبوده است. با این همه، شاید من شخصاً دانشجویی تنبل را بیش از دانشجویی زرنگ دوست داشته باشم، چون باادب‌تر یا خوش‌اخلاق‌تر یا زیباتر و با فرهنگ‌تر است؟ آدمیان برابر نیستند و برابر نخواهند بود، نه از حیث ارزش، نه از حیث دوستی و جلب محبت، نه از حیث فرهنگ و نه از حیث علم. انتظار توجه و محبت برابر و یکسان از دیگران داشتن در جایی که این برابری وجود ندارد نتیجه‌ای جز سرخوردگی و خشم و نفرت نخواهد داشت. همه نمی‌توانند مرا دوست داشته باشند، همان طور که من نمی‌توانم همه را دوست داشته‌ باشم. از «برابری» وسیله‌ای برای برانگیختن «نفرت» نسازیم، در جایی که نمی‌توان و نمی‌باید انتظار «برابری» داشت.

 



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=453
مشاهده [ ۲۹۲۸ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9