«حکومت قانون» — فلُّ سَفَه
جمعه، ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ | 
Friday, 29 March 2024 | 
شماره: ۶۰۹
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ | ۸:۰۳ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ | ۸:۰۳ ب ظ
موضوع: سیاست

  • «حکومت قانون»

«قانون» بزرگ‌ترین دستاورد «تمدن» بشری است و بدترین جامعه و حکومت جامعه‌ و حکومتی است که در آن «قانون» نباشد. یونانیان، برخلاف دیگر تمدن‌های بشری همروزگار خود، مفهوم «قانون» و «حکومت قانون» را پدید آوردند و این همه نبود مگر اینکه آنها توانسته بودند خود را از شرّ دو چیز که در دیگر جامعه‌های بشری به‌وفور وجود داشت آزاد کنند: شاه و آخوند. شاه و آخوند بزرگ‌ترین دشمنان آزادی و عدالت‌ (و اندیشه و فلسفه)اند، مگر اینکه به وسیلهٔ «قانون» به بند کشیده شوند. اما چرا اینان را باید در «قید» و «بند» قانون کرد؟ عیب این دو این است که خود را «قانون» می‌شمارند و «فرمان» و «حکم» را جایگزین «قانون» می‌کنند و به آن نام «قانون» می‌دهند و حال آنکه قانون نمی‌تواند «فرمان» یا «حکم» یک شخص یا گروهی اندک از افراد باشد. «قانون» باید برآمده از خواست و رضایت اکثریت جامعه و ضامن نیکبختی و منافع همگان باشد و حتی حقوق مخالف با خود را نیز بپذیرد. در غیر این صورت، شورش و انقلاب به چیزی پایدار در جامعه تبدیل خواهد شد.

«حکومت قانون» اساس جامعهٔ شهروندی و آزاد و عادل و مردم‌سالار است. جامعه‌ای که در آن افراد نه از یک فرد، «شاه» یا «رئیس جمهور» یا «رهبر»، بلکه تنها و تنها از «قانون» پیروی می‌کنند و تنها به «قانون» وفادارند. (سخنرانی مارک میلی رئیس ستاد ارتش امریکا در دوران ترامپ را در آخرین روزهای او به یاد آورید که چگونه به ارتشیان امریکا و به خود ترامپ و دیگران یادآورشد، ما اینجا به اطاعت از «رئيس جمهور و شاه و رهبر» سوگند نمی خوریم و نخورده‌ایم! ما فقط به اطاعت از «قانون اساسی» سوگند می خوریم و خورده‌ایم و تنها به آن و مردم‌مان ملتزم هستیم، هرکس را که انتخابات بگوید «رئيس جمهور» است، تا وقتی که «رئیس جمهور» است، همو رئيس جمهور است، و ما تا آن هنگام که او رئیس جمهور است از او اطاعت می‌کنیم و بعد دیگر هیچ!) بنابراین، در جامعه‌ای که «حکومت قانون» بر پا باشد، نظامیان و دولتیان و مردمان نه جان‌نثاران «شاه»اند و نه جان‌نثاران و فداییان «رئيس جمهور» یا «رهبر». آنجا که کسی خود را وفادار به «شاه» یا «رئيس جمهور» با «رهبر» می‌خواند «قانون فرمانروا نیست»! نوکری و چاکری و زور و پول و حرص و آز و خودفروشی جاکم است. «حکومت قانون» از خود «دولت» آغاز می‌شود. دولتی که خود «تابع قانون» نیست، «دولت قانونی» نیست، دولتی که خود را قانون می‌داند، خود می‌برد و خود می‌دوزد، خود هم باید بپوشد. چنین دولتی «قانون»اش «قانون» نیست، چون «بفرموده» و «من در آوردی» و «زورگویی» است. چنین دولتی «طاغوت» (متجاوز از قانون) است. نه «قانون». «حکومت قانون» تنها در جایی است که مردم خود قانونگذار خود باشند و هیچ‌کس مقلد و مطیع و جان‌نثار و خانه‌زاد و نوکر و چاکر اشخاص دیگر نباشد. تنها چنین قانونی است که می‌باید به آن گردن نهیم، حتی اگر با آن مخالف باشیم!



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=609
مشاهده [ ۹۴۱ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / جمعه، ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9