اکسیر غرب — فلُّ سَفَه
www.Fallosafah.org
شماره: ۱۹۰
عنوان: اکسیر غرب
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: يكشنبه، ۲ دی ۱۳۸۶ | ۱:۴۶ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۲ دی ۱۳۸۶ | ۱:۴۶ ق ظ


  • اکسیر غرب

شاید بارها شنیده باشید يا با خود گفته باشيد: «فلان به زور هم نمی‌توانست ديپلم بگيرد تا چه رسد کنکور قبول شود، اما رفت خارج و دکتر برگشت، و حال آنکه شاگرد اول‌های همکلاس و دانشگاه‌رفته‌اش هنوز ليسانس نگرفته بودند!» يا «فلان به زور هم نمی‌توانست اينجا دو جمله انگليسی ترجمه کند، اما رفت خارج و حالا مثل بلبل انگليسی حرف می‌زند و ...». یا «فلان نه قيافه‌ی درست و حسابی داشت و نه سر و وضعی، حالا تيپی زده نگو و نپرس». واقعاً اين خارج چه کار می‌کند که تنبل‌ترين دانش‌آموزان و دانشجويان هم دکتری می‌گيرند و بی‌عرضه‌ترين آدمها هم به جايی می‌رسند؟ البته، شايد به گمان ما. پاسخ را بارها داده‌اند: «غرب از ميانمايگان سرآمد می‌سازد، ما از سرآمدان‌مان ميانمايه می‌سازيم!»

ما در اينجا خُرد می‌شويم، چون هزاران ديوار رو به روی‌‌مان می‌کشند. چون هزاران کس هست که بخواهد ما کوچک شويم، خُرد شويم و نابود شويم. اينجا فقط يک تن باید بزرگ باشد، جايی برای همه نيست. و ما خرد می‌شويم با فشار هر دستی. اين است که تنها فرار زندگی ما را می‌سازد. از روستا به شهر می‌گريزيم و از شهرستان به مرکز استان و از مرکز استان به پايتخت. اما باز هم جا کوچک است. می‌گريزيم به آخرين نقطه‌ی جهان. آنجا بزرگ می‌شويم. اما برای چه کسی؟ برای خودمان.



يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org