سیاهیهای عصر مدرن — فلُّ سَفَه
www.Fallosafah.org
شماره: ۲۵۲
عنوان: سیاهیهای عصر مدرن
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: جمعه، ۱۹ مهر ۱۳۸۷ | ۱۲:۰۴ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۱۹ مهر ۱۳۸۷ | ۱۲:۰۶ ق ظ


  • سیاهیهای عصر مدرن

آنچه «جهان مدرن» نامیده می‌شود برای همۀ انسانهای این کرۀ خاکی «نور» و «شادی» و «نیکبختی» و «آزادی» و «رفاه» و برخورداری از «کرامت» انسانی و «حقوق مدنی» را به همراه نداشت. بخش بزرگی از جهان قرن بیستم، به‌ويژه اروپا، شاهد بی‌سابقه‌ترین جنایتهایی بود که تا آن روزگار در تاریخ بشر دیده یا شنیده شده بود. شاید از همین رو بود که در نزد برخی از بزرگترین روشنفکران اروپایی قرن بیستم شاهد تعابیری همچون «تاریکی» برای این دوره بودیم. در این میان کشورهایی همچون روسیه و آلمان و اسپانیا و ایتالیا، در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم، و کشورهای اروپای شرقی و روسیه در فردای بعد از جنگ، بیشترین سهم را از این «تاریکی» و گسترش آن داشتند. و البته این «تاریکی» بیشترین قربانی را نیز از میان «روشنفکران» گرفت، روشنفکرانی که شاید خود زمانی بی‌هیچ آینده‌نگری، و به نام «ایدئولوژی»، در برقراری این «تاریکی» سخت از جان و دل کوشیده بودند.
هانا آرنت (۱۹۷۵–۱۹۰۶)، متفکر سیاسی آلمانی – امریکایی این قرن، هنگامی که به جست و جوی «سرچشمه‌های توتالیتارینیسم» یا «تمام‌خواهی» پرداخت، در اینکه فاشیسم و کمونیسم را در یک صف قرار دهد هیچ تردیدی به خود راه نداد. و از همین رو همواره «مردّد» بود که به جهان مدرن با دیدۀ تحسین بنگرد. او و بسیاری از روشنفکران و متفکران دیگر روی سیاه و تاریک جهان مدرن را دیده بودند و نمی‌توانستند ترس خود را از پیامدهای آن نادیده بگیرند. بسیاری از آنان حتی تا پای بیزاری از زندگی و نفرین فرستادن بر آن پیش رفته بودند. به گفتۀ آرنت، «توتالیتارینیسم» حکومتی نوظهور است که روشهای آن در توسل به ارعاب و نابود کردن تن و روان شهروندان در تمامی تاریخ بشر بی‌سابقه است. آرنت در مقالۀ مستقلی با عنوان «ایدئولوژی و ترور»، به پیوست کتاب «سرچشمه‌های تمام‌خواهی»، از رابطۀ میان «ایدئولوژی» و «ترور» یا «ارعاب» بحث می‌کند. استفاده از آزار و ارعاب و نهايتاً تهديد مرگ و اجرای آن برای سرکوب يا همراهی يا از ميان بردن اشخاصی که متفاوت با نظامی حاکم در اجتماع يا جامعه می‌انديشند، از ديرباز در تاريخ بشر سابقه داشته است. اما اينکه نظامی سياسی با استفاده از ايدئولوژی فراگيری در ميان عموم مردم به قدرت برسد و «ارعاب» يا «ترور» در مقياس وسيع را کاری مشروع برای رسيدن به مقاصدی همچون «امنيت» و «سعادت» و «رفاه» عمومی و برقراری «عدالت» و «آدم‌سازی» جلوه دهد، شايد حقيقتاً تا قرن بيستم ميلادی بی‌سابقه بوده باشد.

آرنت در اين مقاله می‌گويد که نظامهای تمام‌خواهی که مشروعيت قدرت خود را از تبليغ ايدئولوژيها کسب می‌کنند، هنگامی که اين ايدئولوژيها به پذيرش توده‌ها درمی‌آيند، قانونی که به وجود می‌آورند ماهيتاً تمام‌خواه است و با «رعب» به تعريف درمی‌آيد. اين ايدئولوژيها مدعی‌اند مبنای علمی دارند و عمداً و عالماً مقدمۀ آغازين نظريه‌های علمی را به نادرست تأويل و تفسير می‌کنند. نخستين مثالهايی که او از اين نوع حکومتهای مبتنی بر ايدئولوژيها می‌آورد آلمان نازی است که نظريۀ داروين را در خصوص انتخاب طبيعی تحريف کرد و اتحاد شوروی که نسخه‌ی خود را از علم مارکسيستی سرهم بندی کرد تا به صورتی از حکومت برسد که حقوق فردی را فدای ساختن «دولتی بهتر» می‌کند. به نظر آرنت، مجريان اين ايدئولوژی معتقد بودند که دارند عدالت مبتنی بر انديشه‌هايشان را برقرار می‌کنند و قصدشان ساختن «آدم» است. آرنت از اصطلاح «صورت نوظهور حکومت» [Novel form of Government] استفاده می‌کند تا بگويد که اين حکومتهای مبتنی بر ايدئولوژی می‌خواهند جهانی بهتر بيافرينند، يا با ابتنا بر تأويل نادرست‌شان از نظريه‌های علمی، «آدم بسازند».

آرنت سپس در روان اين نظامهای تمام‌خواه غور می‌کند و چگونگی اشاعۀ قانون در چنين نظامهای به ظاهر مستبدانه‌ای را توصيف می‌کند. قوانين اين گونه نظامهای تمام‌خواه ظاهراً هيچ وجه اشتراکی با قوانين شايع و معمول نوع بشر ندارد و برای تبليغ و حفظ ايدئولوژيها اجرا می‌شود. معيارهای سنتی نيک و بد، بی‌گناه و ‌گناهکار، در بستر اين نظامها ظاهراً ربط خود را از دست می‌دهد. نيک و بد يا بی‌گناهی و گناه اکنون تنها در بستر ايدئولوژی حاکم معنا دارد. رُعب به ذات حاکميت تمام‌خواه و قانون آن تبديل می‌شود. اين رُعب غالباً با تبليغ ايدئولوژيها به وجود می‌آيد و از نتايج ناگزير آن به نظر می‌رسد. اين رُعب به خاطر ايدئولوژی به جان مردم انداخته می‌شود و هدف از آن «آدم‌سازی» يا ايجاد دولتی بهتر است. آرنت از اصطلاح «صورت نوظهور حکومت» استفاده می‌کند تا بگويد که اين ايدئولوژيها برای آفريدن جهانی بهتر و بر اساس تأويل نادرست از نظريه‌های علمی مورد استفاده قرار می‌گيرند. مجريان اين گونه نظامهای تمام‌خواه از اين ارعاب استفاده می‌کنند تا نظم را حاکم کنند و فردگرايی را از ميان ببرند. همه‌ی اين کارها فقط برای هماهنگی با مقدمه‌ی منطقی ايدئولوژی انجام می‌شود و به نظر آرنت اينها فقط به دست مروجان اين گونه ايدئولوژيها استنتاج می‌شود يا پنداشته می‌شود («من در آوردی»)، و برگرفته از هيچ تجربه‌ی واقعی نيست.

اتحاد جماهیر شوروی با به وجود آوردن اداره‌ای که بعدها به «گولاگ» (جمع حرفآغازهای نام این اداره) معروف شد سرکوب گسترده‌ای را برای ارعاب و نابودی مخالفانش آغاز کرد. این دستگاه شاخه‌ای از سازمان امنیت دولتی شوروی بود و بر بازداشت و محکومیت و انتقال افراد به اردوگاههای کار اجباری نظارت می‌کرد. این اردوگاهها شامل همه نوع مجرمی بود، اما این اردوگاهها در وهلۀ نخست از آن رو مشهور شد که جایی بود برای زندانیان سیاسی و ساز و کاری برای سرکوب مخالفت سیاسی با نظام اتحاد جماهیر شوروی. تخمین زده می‌شود که حدود 7 میلیون تن در این اردوگاهها اسیر بودند و دست کم ۴۷۶ مجموعه از این گولاکها وجود داشت که هرکدام شامل صدها و هزارها اردوگاه بود. در طی سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۳ بیش از ۱۸ میلیون تن به این اردوگاهها اعزام شده بودند. همۀ زندانیان این اردوگاهها را زندانیان سیاسی تشکیل نمی‌دادند و کسانی که بدون عذر موجه از کار غیبت کرده بودند یا دزدی کوچکی انجام داده بودند یا جوکهای ضدحکومتی نقل کرده بودند نیز در میان این افراد بودند (فیلم «آینه» تارکوفسکی را در صحنۀ چاپخانه و درگوشی صحبت کردن و خندیدن را به یاد آورید). شهرت این اردوگاهها با انتشار کتاب «مجمع‌الجزایر گولاگ» در ۱۹۷۳ و «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ»، به قلم آلکساندر سولژنیتسین، در غرب آغاز شد. در این اردوگاهها میلیونها تن جان خود را از دست دادند، با این همه بسیاری نیز شجاعانه بهترین سالهای زندگانی خود را با مشقت جانفرسایی در این اردوگاهها سپری کردند.

 

٭ این مقاله نخستین بار در شهروند امروز، يکشنبه ۷ مهر ۸۷، ش ۶۵، ص ۴١-۴۰، منتشر شده است.



در فاصله اکتبر ۱۹۸۹ تا فوريه ۱۹۹۰، هانس یورگن بورکارد، عکاس خبری آلمانی از دولت اتحاد جماهیر شوروی اجازه گرفت که به اطراف سیبری مسافرت کند. بورکارد در این سفرها عکسهایی از اردوگاههای کار استالینیستی که هنوز هم فعالیت می‌کردند برداشت. بورکارد تصاویر وحشتناکی از درون این اردوگاهها ثبت کرد. این اردوگاه ويژه در شرق دریاچۀ بایکال واقع شده و تلاش می‌شود تا زندانیان آن همچنان آگاهیهای کمونیستی را حفظ کنند. [دبیر باشگاه]



يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org