رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی — فلُّ سَفَه
www.Fallosafah.org
شماره: ۲۶۷
عنوان: رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: دوشنبه، ۹ دی ۱۳۸۷ | ۱:۵۱ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۹ دی ۱۳۸۷ | ۱:۵۱ ق ظ


  • رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی

بعد از ظهر سه‌شنبه ۱۰ دی ۸۷، ساعت ۱۶:۰۰، در «مرکز هنرپژوهی نقش جهان»، وابسته به فرهنگستان هنر، جنب پارک ساعی، درباره‌ی «رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی» سخنرانی می‌کنم. چکیده‌ای از چیزی که می‌خواهم بگویم چنین است.

دین و هنر در مرحله‌ای از تاریخ خود چندان با یکدیگر متحدند که تمایز آنها از یکدیگر به آسانی ممکن نیست. اما، با سر بر آوردن ادیان توحیدی و ترک ادیان شرک، پیوند دوبارۀ دین و هنر به مسأله‌ای دشوار تبدیل می‌شود. بخش بزرگی از کوششهای متفکران جهان اسلام معطوف به کسب مشروعیت دوباره برای هنر می‌شود. این کوششها بدون رویکردی هرمنوتیکی به «هنر» با توفیق قرین نمی‌شود. اما موفقیت متفکران مسلمان در به وجود آوردن مشروعیت برای هنر، از رهگذر تلاشهای هرمنوتیکی یا «تأویلی»، تنها به رواج و توسعۀ هنر در جامعۀ اسلامی نمی‌انجامد. در این میان، خود هنر نیز طبیعتی هرمنوتیکی می‌یابد. سرشاری هنر اسلامی از بیانهای تمثیلی، استعاری، نمودگارانه و رمزی همه حاکی از این است که هنر اسلامی نمی‌توانسته یا نمی‌تواند بدون استفاده از این شگردهای بیانی وجود یابد یا به حیات خود ادامه دهد. بنابراین، هنر اسلامی به دو معنا طبیعتی هرمنوتیکی دارد: (۱) نمی‌تواند بدون کسب مشروعیت از جهان‌بینی مسلط بر زمانه و زمینۀ خود حیاتی خودمختار داشته باشد، بنابراین می‌باید خود را «تأویل» کند؛ (۲) امکانهای تأویلی بسیاری را در خود نهفته دارد که هم می‌تواند بازتابی از تسلیم به جهان‌بینی مسلط زمانه و زمینۀ خود و هم، به صورتی متناقض‌نما، شورشی برضدّ آن باشد. این مقاله می‌‌کوشد، با توجه به این دومعنا، گامی مقدماتی را در تبیین طبیعت هرمنوتیکی هنر اسلامی بردارد.

نخست، می‌پرسیم چرا می‌باید «هنر» از «دین» طلب مشروعیت کند؟ مگر هنر و دین عناصر مشترکی ندارند؟ «به نظر می‌آید که دین و هنر واجد عناصر مشترکی باشند. هردو به فهم و بیان جهان واقعیت می‌پردازند. نظریه‌پردازان هردو حوزه می‌توانند مدعی شوند که بصیرتها یا شهودهای هنری و دینی فهمی مستقیم و غیرمفهومی از جهان واقعی به دست می‌دهند و متکی به الهام و نبوغ یا دیگر استعدادهای موهوبی‌اند. هردو از صورتها و موضوعات و فعالیتهایی بحث می‌کنند که بیانگر شهودهایی خاص از واقعیت‌اند و این شهودها به‌طور غالب، اما نه همواره، غیراستدلالی‌اند».

اسلام، در مقام دینی وحیانی، دارای خداشناسی خاصی است. در این خداشناسی نخست می‌باید با توجه به اصل توحید از هر واقعیت دیگری سلب اصالت کرد و تمامی توجه خود را به یک اصل معطوف ساخت، اصلی که در مقام سرچشمه و سرآغاز در ورای هر موجود محسوس قرار می‌گیرد. همین امر اسلام را بر آن می‌دارد که سختگیرانه عادتهای ذهن انسان بدوی را در توجه به جهان محسوس نفی و انکار کند و به او بیاموزد که آنها را فقط «آیات» یا نشانه‌های واقعیتی بزرگتر و پایدارتر ببیند تا بتواند به درکی از کل عالم و روابط حاکم بر آن دست یابد. در تجربۀ تاریخی اسلام، اهل شریعت و اهل هنر و شهود و اندیشه برداشت یکسانی از این خداشناسی قرآنی ندارند. اهل شریعت، اهل ظاهر، می‌کوشند که هرگونه توجه قلبی انسان به امور مادی و محسوس را نفی و از این طریق او را به پرستش خدای یگانه وادارند. خدای اهل شریعت در نزد پاکدین‌ترین آنان به مفهومی یکسره انتزاعی تبدیل می‌شود. اما ارباب معرفت، اهل باطن، می‌کوشند از راه مشاهدۀ ربوبیت به حقیقت دست یابند و خدا را نه به صورتی مفهومی صرفاً انتزاعی و غایب و برکنار از جهان بلکه به صورت موجودی حاضر در جهان و آشکار در آن ببینند. آیات خداوند آشکارکنندۀ او نیز هستند. انسان به فهم خداوند نمی‌رسد مگر از رهگذر فهم آیات او. از همین رو، دیدگاههای باطنی در اسلام به مشروعیت «زیبایی» جسمانی و مادی به‌منزلۀ راهی به سوی خدا دست می‌یازند.

برای شرح توأم با مثال این روند هرمنوتیکی در تجربۀ تاریخی شکل‌گیری مفهوم «هنر» در جهان اسلام دو تن را برگزیده‌ام: عطار و غزالی. شعر و موسیقی (سماع) در جامعه‌ای که بر آن احکام شرع و حلال و حرام آن رایج باشد نمی‌تواند وجود یابد مگر اینکه بتواند از «منکرترین» تعابیری که در جامعۀ مومنان تنش به وجود می‌آورد نیکوترین تأویل ممکن را به دست دهد. پس از گزارشی از تلاشهای این دونویسندۀ بزرگ جهان اسلام، نگاهی اجمالی می‌افکنم به سرگذشت رابطۀ «هنر» و «دین» در سنت فکری غربی و سپس با توجه به اندیشه‌های سوزان لنگر در خصوص «هنر به‌منزلۀ نمودگار» طبیعت هرمنوتیکی هنر اسلامی را به طبیعت هرمنوتیکی هنر به طور عام پیوند می‌زنم.



يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org