«انقلاب» یا «اصلاح»؟ (۱)‏ — فلُّ سَفَه
www.Fallosafah.org
شماره: ۴۱۱
عنوان: «انقلاب» یا «اصلاح»؟ (۱)‏
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: پنجشنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ | ۹:۳۲ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ | ۹:۳۲ ب ظ


  • «انقلاب» یا «اصلاح»؟ (۱)‏

عادت بسیاری از مردمان چنین است که چون در زندگی شکستی به آنها رسد در پی‌جویی ‏علت شکست خویش بیش از هرچیز به انکار اصل مفهوم یا تجربه‌ای برمی‌خیزند که در ‏تجربۀ آن شکست خورده‌اند. نمونه‌ها بسیار است: کسی که در «عشق» شکست خورده است، ‏عشق را ملامت می‌کند و از بیخ و بن به «انکار» و «نفرین» عشق می‌پردازد؛ کسی که در ‏‏«ازدواج» شکست خورده است، بر «ازدواج» نفرین می‌فرستد و بر آن انکار می‌کند؛ کسی ‏که از «زاده شدن» در این جهان خیری ندیده است بر هرچه «زندگی» است «نفرین» می‌کند ‏و .... «انقلاب» هم به گمانم یکی از همین چیزهاست. از همین چیزهایی که به انکار اصلش ‏برخاستن هیچ فایده‌ای ندارد. آیا می‌شود دیگر هرگز «عاشق» نشد، یا «ازدواج» نکرد، یا ‏‏«زندگی» نکرد؟ این انکار «عوامانه» است به نظرم. باید دید «انقلاب» چیست، «اصلاح» ‏چیست؟ چه هنگام «انقلاب» ضرور است و چه هنگام «اصلاح»؟ چه کسی باید «انقلاب» ‏کند یا «انقلابی» باشد و چه کسی باید «اصلاح‌طلب» باشد؟ باید از خود بپرسیم اگر در ‏تجربه‌ای شکست خوردیم شاید به این دلیل بود که از اول نمی‌دانستیم «عشق» یا «ازدواج» یا ‏‏«زندگی» یا «انقلاب» یا «اصلاح» یا «دین» یا «فلسفه» یا هر کار دیگر چیست؟ شاید ‏مشکل از نیندیشیدن از پیش باشد؟ شاید برای اینکه ما فرزند «پرومتئوس» ‏‏(«پیش‌اندیشی») نیستیم و همگی فرزندان «اپی‌متئوس» («پس‌اندیشی») و «پاندورا» ‏‏(«دهش، امید») هستیم؟ شاید مشکل از همان «علم ناقص» باشد که مولوی با چنان مثالی ‏وقیح از آن برحذر می‌داشت؟ شاید شاید. باید یبندیشیم. راهی دیگر نیست.



يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org