دکتر جهانگیری — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 15 May 2024 | 
شماره: ۲۱۲
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: جمعه، ۲۴ اسفند ۱۳۸۶ | ۱۱:۳۳ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲۵ اسفند ۱۳۸۶ | ۳:۵۸ ق ظ
موضوع: فلسفه

  • دکتر جهانگیری

خود را نیکبخت می‌شمارم که در زندگی‌ام در محضر کسانی بوده‌ام که آموزش و یاد و خاطره‌شان همواره چراغ راهم بوده است. حدود ۲۵ سال از زمانی که نخستین بار استاد بزرگوارم جناب دکتر جهانگیری را دیدم گذشته است و در تمام این سالها همواره به رفتار و گفتار و سلوک این مرد اندیشیده‌ام. چگونه در این روزگار کسی می‌تواند چنین خويشتندار، چنین فروتن، چنین پارسا، چنین مهربان، چنین استوار و دانا بوده باشد که دکتر جهانگیری بوده است. هرکس که اندک زمانی را با دکتر جهانگیری سپری کرده باشد شهادت خواهد داد که هرگز سخن لغوی از او نشنیده، هرگز نشنیده کسی را آزرده باشد، هرگز نشنیده کسی را خوار شمرده باشد و يا در جست و جوی نان و نام بر درگاه صاحب قدرتی ایستاده باشد. در زمانه‌ای که خالی از «شیخ» است، من اگر می‌خواستم شیخی داشته باشم بی‌شک دکتر جهانگیری را برمی‌گزیدم. اما چه کنم که مرا آشوب روح چنان است که پايم بسته به هیچ لنگری نیست.

باری، مقاله‌ای از حضرتش را که چند سالی پیش در مجله‌ی فلسفه دانشگاه تهران منتشر شده بود، با اجازه از محضرش، «مقام زن در عرفان ابن عربی در حدود شریعت»، برداشتم و حروفچینی کردم تا مشتاقان ادب و عرفان با نامش و قلمش و اندیشه‌اش بیشتر آشنا شوند. قصد داشتم برای جشن‌نامه‌اش ترجمه‌ی مقاله‌ای از روزنتال را درباره‌ی ابن عربی به او پیشکش کنم. اما مجالی نیافتم و این کوتاهی را اگر عمری بود به‌شایستگی جبران خواهم کرد. نامش بلند و عمرش دراز باد.

يکی از دلمشغولیهای من این است که پژوهشی فلسفی را درباره‌ی «زن و سکولاریزاسیون» به انجام برسانم. مدتهاست که به این کار مشغولم و يادداشت گرد می‌‌‌آورم. مقاله‌ی دکتر جهانگیری درباره‌ی ابن عربی، با توجه به اشرافی که دکتر جهانگیری بر آثار ابن عربی دارد، گام مهمی است در روشن کردن رابطه‌ی «تصوف» و «زن»، از منظر ابن عربی. اما این کار تمام نیست و می‌باید کوشید نشان داد که چگونه مفهوم «زن»، در تصوف، از آنچه می‌توان آن را نگاه «زاهدانه» به زن نامید، چه در حوزه‌ی شریعت و چه در حوزه‌ی تصوف زاهدانه، رفته رفته فاصله می‌گیرد. تأویل ابن عربی از محبوب شدن زنان در نزد پيامبر (ص) برای من پرسشی مطرح کرد. و آن اینکه چگونه ابن عربی در تأویل این محبت هیچ توجهی به تأویل اين آیه‌ی قرآن نشان نمی‌دهد: «لايَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا»؛ «از اين پس ديگر [گرفتن] زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى [بگیری] بر تو حلال نيست، هرچند زيبايى آنها براى تو مورد پسند افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است» ﴿احزاب/۳۳، آيه‌ی ۵۲). روشن است که در اینجا خداوند به پيامبرش «زن‌بس» می‌دهد، هرچند که زیبایی آنان او را به شگفتی وادارد («وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ»). نمی‌دانم ابن عربی پاسخی برای این پرسش داشته است یا نه. اين را در اولین فرصت باید از دکتر جهانگیری عزیز بپرسم.

از آثار دکتر جهانگیری است:

۱. محیی‌‌الدین بن عربی: چهره‌ی برجسته‌ی عرفان اسلامی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران ۱۳۶۱.

۲. باروخ اسپينوزا، اخلاق، مرکز نشر دانشگاهی، تهران ١۳۶۳.

۳. احوال و آثار فرانسیس بیکن، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۶۹.

۴. باروخ اسپينوزا، شرح اصول فلسفه‌ی دکارت و تفکرات مابعدالطبیعی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت)، تهران ۱۳۸۲.

۵. مجموعه‌ی مقالات، حکمت، تهران ۱۳۸۲.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=212
مشاهده [ ۳۸۵۵ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9