پاسخ دوستم به نقد دوست (١) — فلُّ سَفَه
سه شنبه، ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Tuesday, 14 May 2024 | 
شماره: ۲۱۸
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: يكشنبه، ۱۸ فروردين ۱۳۸۷ | ۱:۳۱ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱۸ فروردين ۱۳۸۷ | ۱:۳۱ ق ظ
موضوع: روشنفکری

  • پاسخ دوستم به نقد دوست (١)

سلام دوست من

کار بسیار خوبی کردی که ننشستی جواب مرا بدهی. اصلاً مگر "خوشتر از عیش و صحبت و باغ و بهار چیست ؟" و به قول همان حافظ، تو لاف عقل می زنی این کارها کی کنی.

اما بر خلاف تو که ترجیح می‌دهی ابتدا به مقدمه‌ی نامه‌ام نپردازی، و شاید دست آخر هم این کار را نکنی، من نه تنها به مقدمات سخنت میپردازم بلکه صبر میکنم و اگر دست آخر هم به آن مقدمهام نپرداختی، به این نپرداختنت هم میپردازم. اما چند نکتهی مقدماتی (به دو معنا):

١. در مقدمهای که یکشنبه بر پیشانی یادداشت من آوردهای، از سر لطف سخنانی در وصف من گفتهای که خود را لایق آن نمیدانم و بیشتر آن را مصداق صنایع ادبی اغراق و مبالغه و غلو میشمارم. این سخن را نه از سر تواضع میگویم که شهرتی بدان ندارم بلکه بدان سبب است که به دلایلی خارج از این بحث نسبت به نحوهی استفاده از این تعابیر در ایران معاصر اعتراض دارم. شاید اگر حرفهایمان اقتضا کرد بدان اعتراض بازگردم. بیشتر دوست میداشتم که مثلاً مینوشتی "این را دوستی قدیمی فرستاده است".

۲. در شروع بحثت مینویسی "آن هم منبعی مانند «ویکی‌پدیا»، که این همه راحت دم دست است! و در این صفحه هم کم به آن ارجاع نداده‌ام!" اولاً من این علامتهای تعجب را که این روزها به شدت در زبان فارسی رایج شده است، و افراد به دنبال ایهام، تعجب، طعنه، و طنز خود میآورند، نمیفهمم. هم یک جور دست کم گرفتن خواننده است و هم به یک معنا دنبال طنز و ایهام و کنایهی خود دویدن. ثانیاً در این "راحت دم دست بودن"، که مایهی تسخر  زدن قرار گرفته، هیچ دون پایگیای نسبت به "چهار منبع اصلی" نمیبینم. نتیجهی مقایسهی «ویکی پدیا» با «بریتانیکا» (که به زعم بعضی بسیار اولوالعزم و "آکادمیک" است) نشان داده که میزان دقت آنها با هم قابل مقایسه است. ضمن آنکه کم نیستند افرادی مانند نیکلاس باربلس که معتقدند فضاهایی مانند «ویکی پدیا» فضاهایی برای دمکراتیزه کردن علم و دانش است و به شدت باید آن را ترویج کرد. این مقاله هم از جمله مقالههای ناویراسته و در دست تکوین «ویکی پدیا» است و بر صدر آن نوشته:

This article or section includes a list of references or external links, but its sources remain unclear because it lacks in-text citations. You can improve this article by introducing more precise citations.

۳. این که نوشتهای " تعریف به زعم شما معیار «ويکی‌پدیا»"، کمی تا اندکی بیدقتی درنقل مطلب من است که خوشبختانه دو سطر بالاترش آمده است. من جایی نمیگویم تعریف ویکیپدیا معیار است و اساساً به تعریف معیار اعتقادی ندارم، همان طور که به صفتهای عالیای مثل عامترین و معیارترین. من نوشتهام "کاش دست کم به مدخل روشنفکر در «ویکی‌پدیا» نگاهی می‌کردی و می‌دیدی که آن تعریف "معیار"ت چقدر آب برمی دارد." در این جمله "دست کم" را به سبب همان "دم دست بودن" (و نه از سر تخفیف) آوردهام . ولی تو در مورد تعریف خودت نوشته بودی: "اين تعریف عامترین و معیارترین تعریفی است که از «روشنفکر» داده شده است."

از این مقدمهها که بگذریم، درست سطر بعدی تعریفی که نقل کردهای در «ویکی پدیا» چنین میخوانیم:

There are, broadly, three modern definitions at work in discussions about intellectuals. First, “intellectuals” as those deeply involved in ideas, books, and the life of the mind. Second, “intellectuals” as a recognizable occupational class consisting of lecturers, professors, lawyers, doctors, engineers, scientists, etc. Third, “cultural intellectuals” are those of notable expertise in culture and the arts, expertise which allows them some cultural authority, which they then use to speak in public on other matters.

من از این مطلب دوچیز میفهمم: نخست آنکه روشنفکری مفهومی مدرن است. دوم اینکه این مفهوم آن قدر ساده نیست که بتوان بدون نوعی تقسیمبندی تعریفی جامع و مانع برای آن به دست داد. می‌گویم نوعی تقسیمبندی چون تقسیمبندی «ویکیپدیا» یکی و فقط یکی از تقسیمبندیهای ممکن است.

اگر دقت کرده باشی همهی پرسشهای من تأکید بر روش دارد و کمتر وارد موضوع میشود (هرچند اعتقادی ندارم که این دو را بتوان از هم جدا کرد). دلیل این تمرکز بر روش هم این است که مایل نیستم در مباحثی وارد شوم که مطالعهای در آن ندارم. دوست میدارم که پاسخهای تو نیز منعطف به روش باشد. لبِّ کلام من این است که سادهسازی مفاهیم چندبعدی و پیچیده با ارائهی "عامترین و معیارترین" تعاریف و سعی در قبولاندن این تعاریف با اتوریتهی شیلز را در شأن تو نمیدانم. همین.

به گمان من از منظر روش شناختی بحث درباره‌ی روشنفکری و قدرت را نمیتوان در خلأ آغاز کرد. برای روشن شدن این حرف مثالی میزنم که البته ربطی به تو ندارد. الان کتاب «تجدد ناتمام روشنفکران ایران» از غلامرضا گودرزی (اختران، ١۳٨۶) را دم دست دارم که به نظرم میرسد بخشی از یک رساله‌ی کارشناسی ارشد باشد. [شاید یک وقتی چند خطی برایت در بارهی روش استدلال و اقناع در این کتاب نوشتم.] در صفحات ۷۲ تا ۷۵ کتاب گودرزی روشنفکری را "جریانی برخاسته از فلسفه و اندیشهی مدرن غربی [...] و معطوف به شرایط و وضعیتهای برآمدهی پس از تحولات رنسانس" میداند و خواسته با استفاده از منابع مختلف روشنفکر را با توجه به خصلتهای برشمرده شده بر آن تعریف کند. بعضی از نقشهایی که وی برای روشنفکر بر میشمارد عبارتاند از: ایجاد ارزشهای جدید، عرضهی دستگاه فکری جدید برای تبیین وجوه مختلف زندگی؛ انتقاد از وضعیت موجود اجتماعی و سیاسی؛ مرتب زیر سؤال بردن خود؛ برجسته کردن تضادها در دستگاههای دولتی، در قدرت سیاسی، در قدرت اجتماعی، در تفکر و نظامات فکری؛ آگاهی پیدا کردن به تضاد بین حقیقت علمی و سیستم ارزشهای سنتی؛ آزاد اندیشی و جواز چون و چرا داشتن، نمایندهی عقل انتقادی بودن؛ شناختن جهان و دفاع از حقوق انسانی و عدالت و آزادی؛ توانایی به چالش برخاستن با اعتقادات خود (این آخری را از خود تو نقل کرده است). دست آخر نیز نمیگوید نظر خودش نسبت به این تعاریف رنگارنگ ناهمگون و ناهمگرا چیست و هر یک از این تعاریف ریشه در چه نظام اندیشگیای دارد (کاش در دانشگاههای ما بررسی «ادبیات موجود» یا «لیترچر ریویو» را درس می دادند، کاش). به گمان من نمیتوان بدون مشخص کردن جایگاه خود در نظامهای کلان اندیشگی آرای کسانی مثل حسین بشیریه، داریوش شایگان، منوچهر آشتیانی، زیگموند بومان، ژان پل سارتر، مسعود پدرام، جلال آل احمد، سیدعلی محمودی، عبدالکریم سروش، رامین جهانبگلو، نوام چامسکی (افراد مورد استناد گودرزی) به تعریفی از روشنفکر دست یافت که بتوان آن را دستمایهی بحث تجدد و روشنفکری قرار داد.

من از دوست فیلسوفم انتظار داشتم مبانی فلسفی بحث سیاسیاش را روشن کند. اگر بگویی یادداشت سیاسی برای روزنامه‌ی کثیر الانتشار جای این حرفها را ندارد، آن وقت دیگر نمیتوانی از مقدمهی من بگذری وباید در آن جادهی خاکی با هم ملاقات کنیم.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=218
مشاهده [ ۴۰۲۶ ] :: دنبالک [ ۱۴ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / سه شنبه، ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9