لذت ادبيات، حکمت ادبيات — فلُّ سَفَه
دوشنبه، ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Sunday, 28 April 2024 | 
شماره: ۱۰۵
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: يكشنبه، ۳۰ مهر ۱۳۸۵ | ۱۱:۵۸ ب ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۱ آبان ۱۳۸۵ | ۲:۵۸ ق ظ
موضوع: زندگی

  • لذت ادبيات، حکمت ادبيات

ديروز عصر رفته بودم خانه‌ی هنرمندان سخنرانی تزوتان تودوروف. يک ربع به پنج بود که وارد تالار بتهوون شدم. تالار تقريباً پر بود و فقط تک و توکی صندلی خالی بود که روی برخی از آنها کيفی يا چيزی گذاشته بودند به نشانه‌ی نگهداری جا. رديفهای جلو هنوز اندکی خالی بود، اما گفتم شايد برای از ما بهتران باشد. کسانی بعد از من آمدند و راحت رفتند آن جلو نشستند و کسی هم مانع نشد. جلسه سر ساعت با معرفی سخنران از سوی يکی از اعضای انجمن ايرانشناسی فرانسه آغاز شد که فارسی را با لهجه‌ی خارجی صحبت می‌کرد و ظاهرش به تاجيکان شبيه بود. تودوروف مطلبش را نوشته بود و خانم مترجمی سخنان او را ترجمه می‌کرد. تودوروف موضوع سخنرانی خودش را «ادبيات چيست؟» قرار داده بود، موضوعی که بسيار نظری به نظر می‌آمد. اما او از همان ابتدا، وقتی بحث را با زندگينامه‌ی خودش و آمدنش به فرانسه شروع کرد، نشان داد که خوب می‌داند چگونه بايد از مسأله‌ی «ادبيات چيست؟» در بستری تاريخی و اجتماعی بحث کند. او از وضع دانشگاهها و مکاتب ادبی و فلسفی فرانسه شروع کرد و از هر کدام به اختصار چيزی گفت تا رسيد به مثالهای خاصی از ارتباط خوانندگان آثار ادبی با ادبيات و چگونگی فهم آنان از ادبيات برای زندگی‌شان. در همين جا بود که او به هدف خودش رسيد و نشان داد که ادبيات بدون نظريه‌پرداز ادبی می‌تواند وجود داشته باشد، اما بدون خواننده هرگز! بيش از دو ساعت سرپا بودم و با اينکه چيزی در اين سخنرانی نشنيدم که ندانسته باشم، از شيوه‌ی بحث سخنران فيلسوف و اينکه مطلبش را خوب نوشته بود و با صبر و حوصله آن را به پيش می‌برد بسيار لذت بردم و آموختم، هرچند ترجمه‌ی سخنرانی و روخوانی مترجم از روی دستنوشته‌ی خودش، که البته همزمان نبود و قبلا انجام گرفته بود، گاهی به‌طرز حيرت‌آوری مضحک بود. پايان سخنرانی برايم با يک «شگفتی» همراه بود و آن ديدن کسی بعد از هفت هشت سال بود. کسی که مدتی ذهنم را مشغول کرده بود و به ويژه چند سال پيش خيلی دوست داشتم که او را باز ببينم. او چند صندلی آن طرفتر در رديف مقابلم نشسته بود و من در تمام اين مدت نديده بودمش. بعد از پايان سخنرانی و برخاستن حاضران او بود که مرا ديد. و من يک نيم ساعتی خيلی خوشحال شدم.       



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=105
مشاهده [ ۴۸۶۳ ] :: دنبالک [ ۱۵۱۵ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / دوشنبه، ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9