کوه‌پيمايی: «لالون»، «آبشار» و «خُل نو» — فلُّ سَفَه
دوشنبه، ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Monday, 6 May 2024 | 
شماره: ۱۶۲
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: يكشنبه، ۳۱ تير ۱۳۸۶ | ۳:۳۲ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۳۱ تير ۱۳۸۶ | ۳:۴۶ ق ظ
موضوع: زندگی

  • کوه‌پيمايی: «لالون»، «آبشار» و «خُل نو»

يکی از دلايلی که دوست دارم در شميران سکونت کنم همين نزديکی‌اش به کوه است — برای من شهری که کوه يا دريا نداشته باشد جای ملال‌انگيزی است. تنهايی سبب نشده است که برخی کارهايی را که ديگران معمولا دوست دارند جمعی انجام دهند، من تنها انجام ندهم. کوه، استخر، سينما، رستوران — همه را تنها می‌روم. در کوه و استخر برايم فرقی نمی‌کند که تنها باشم يا با کسی باشم، اما مطلقا نمی‌توانم با کسی سينما بروم. فيلم ديدن برای من مثل کتاب خواندن کاری است که بايد به تنهايی انجام دهم و گرنه، نه چيزی از فيلم می‌فهمم و نه لذتی می‌برم. اما از رستوران رفتن به تنهايی خيلی اکراه دارم، مگر اينکه مجبور باشم. برای همين می‌روم «هانی»، يا «شانديز» جردن، يا «پاراديزو» محموديه — جايی که تنهايی چندان محسوس نباشد. اما برخی رستوران‌ها هست که نمی‌شود تنها رفت — نگار/يار می‌خواهد. القصه، يک ماهی است که ديگر تنهايی کوه نمی‌روم. از اواسط خرداد به پيشنهاد دوستی که يکی دو سالی است با هم استخر می‌رويم، کوه را هم گذاشتيم در برنامه. بعد از يکی دوباری که بعد از ظهرها رفتيم دربند، تا «آبشار دوقلو»، و در تاريکی بدون هيچ چراغی برگشتيم، تصميم گرفتيم کمی حرفه‌ای‌تر کوه برويم و شب‌مانی هم در کوه بکنيم. حسابی به خرج افتاديم. من از وسايل کوه فقط کفشش را دارم، چون هميشه فقط از خانه راه می‌افتم و دست خالی می‌روم تا کولک‌چال و برمی‌گردم. دربند و درکه و دارآباد هم همين‌طور — فرقی نمی‌کند. اما اين شيوه ديگر ممکن نبود. دوستم دوستی کوهنورد داشت و با او قراری گذاشتيم و رفتيم برای خريد وسايل. هرکدام يک سيصدی پياده شديم — چادر و کيسه‌ی خواب و کوله و ديگر لوازم، و البته ما چيزهای خيلی گران نخريديم، و گرنه می‌بايد يک ميليونی برای کوهنوردی می‌داديم. و بالاخره، منتظر شديم که فرصتی پيدا شود تا به همراه آن دوست به اولين کوه‌پيمايی طولانی برويم و برای سفرهای دونفری‌مان تجربه کسب کنيم. بالاخره، فرصت فرا رسيد.

پنجشنبه‌ی هفته‌ی قبل (۲۱ تير) به همراه دوستم و دوستش جناب منصوری و گروهی از همکارانش عازم «لالون» شديم تا آنها قله‌ی «خُل نو» را فتح کنند و ما هم تا نيمه‌راه با آنان همراه باشيم و در «استراحتگاه» بمانيم و بعد از آنکه آنها صعودشان را انجام دادند با آنها برگرديم. اين جناب منصوری هم از اهالی فلسفه و صاحب ویلاگ کوه - فلسفه است و هم فضلش و هم هنرش بسی بيش از من است و کوهنوردی تمام‌عيار هم هست و هرچند هفته يک بار گروهی را هم به عزم صعود به قله‌ها هدايت می‌کند. باری، پنجشنبه ظهر حدود ۱۳:۱۵ در ميدان نوبنياد به مينی‌بوس رسيديم و ساعت ۱۵:۳۰ بود که در «لالون»، ييلاقی در انتهای فشم، پياده شديم. بعد از چهار ساعت پياده‌روی با يک کوله‌پشتی سنگين رسيديم به «آبشار»، مرتعی بر يک تپه که شبانان نيز در آن اطراف چادر زده بودند. با رسيدن ما هوا به يک باره رو به تاريکی رفت باد شديدی شروع شد و رفته رفته قطرات باران هم اضافه شد. به شتاب چادر را بر پا کرديم و چپيديم زير چادر. بارانی شديد شروع شده بود. من که نتوانسته بودم به سرعت لباس عوض کنم. کمی سرما خوردم و آبريزش بينی‌ام شروع شد. جناب منصوری سوپ مرغ گرمی را بر روی اجاق آماده کرد و ما را مهمان کرد. شب تا صبح در کيسه خواب گرم فرو رفتم، اما جز لحظاتی به خواب نرفتم. زمينی که بر آن چادر زده بوديم شيب بود و دائم به سمت پايين سر می‌خورديم. صبح ساعت از چهار ونيم گذشته بود که ياران کوهنوردمان ما را ترک کردند تا شش ساعتی به سوی قله کوه‌پيمايی کنند. ما تا صبح که آفتاب چادرمان را به «سونا» تبديل کرد، هی در کيسه خواب‌مان غلت زديم. با يورش بزها و گوسفندها به چادرمان بالاخره رضايت داديم بياييم بيرون و کمی با آنها بازی کنيم. دوستان اندکی از ۱۴:۰۰ گذشته به ما ملحق شدند و ساعت ۱۵:۳۰ بود که ديگر چادرها را برچيده بوديم و راه افتاده بوديم. ۱۸:۳۰ ميدان لالون بوديم. و ساعت از ۲۰:۰۰ گذشته بود که خانه بودم. اول، لباسها را انداختم تو ماشين لباسشويی و بعد خودم را زير دوش و بعد پريدم تو رختخواب تا يکی از بهترين خوابهای زندگی‌ام را ببينم. تا صبح گوسفندها را می‌شمردم



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=162
مشاهده [ ۳۶۰۶ ] :: دنبالک [ ۱۱۳ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / دوشنبه، ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9