خون‌آشامی و جاودانگی — فلُّ سَفَه
چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
شماره: ۳۲۳
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: دوشنبه، ۲ آبان ۱۳۹۰ | ۲:۳۴ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲ آبان ۱۳۹۰ | ۲:۴۳ ق ظ
موضوع: سياست

  • خون‌آشامی و جاودانگی

جمعه ۲۵ دی ۸۸

داستانها و افسانه‌ها، آن‌طور که امروز اسطوره‌شناسان معتقدند و ناقدان ادبی سعی در کشف راز و رمزشان دارند، از ویکو و یونگ و الیاده و پراپ گرفته تا ریکور، صرفاً تخیلات موهوم انسانهای بدوی نیستند. این داستانها، که پیش از آن به وجود آمدند که انسان خودآگاهانه به داستانپردازی روی آورد، آن حقایقی را بیان می‌کنند که انسان در طی سالیان دراز زندگی تاریخی خود تجربه کرده و به ساده‌ترین صورت بیان کرده است. سادگیی که امروز می‌تواند برای ما رشک‌برانگیز باشد. واقعاً چه داستانهایی بهتر از ضحاک یا فرعون می‌تواند به بهترین نحو نظامهای ضدانسانی استبدادی را معرفی کند؟ خصوصیات این نظامها را در کجا بهتر از این داستانها می‌توان یافت؟ — خصوصیاتی که امروز نیز آن را می‌توان در جامه‌ها و جامعه‌های دیگر بازیافت. یکی از چیزهایی که ما امروز در صورت فانتزی، در فیلمهای ترسناک، عادت به دیدنش کرده‌ایم «خون‌آشام»ها و «دراکولا»هایند. «خون‌آشام»‌ها ظاهراً موجوداتی هستند که بیش از دیگران عمر می‌کنند یا می‌خواهند عمری جاودانی داشته باشند. چیزی که در این میان مهم است این است که آنها برای زنده ماندن چاره‌ای جز «خونخواری» ندارند. آنها موجودات «تاریکی»اند، شبها «زنده» و «فعال» می‌شوند، «نور» را نمی‌توانند تحمل کنند، «عشق» برای‌شان «مرگ‌آور» است و «کینه» و «انتقام» تنها چیزی است که به آنها «انگیزه» حیات می‌دهد. بنابراین، به نظر می‌آید که برای انسانها تصور زندگی جاودانه در این جهان جز برای موجودات «خونخوار» میسر نیست. همین‌گونه‌اند «خودکامگان» و «نظامهای سیاسی»غیرانسانی. ریختن خون و کشتن می‌تواند مدتی آنها را زنده نگه دارد، شاید برای ده یا بیست سال، تا وقتی باز نسلی تازه سر بر دارد و «داد» بستاند. اما هر نظام سیاسی در عمر خود چندتا ۲۰ سال می‌تواند داشته باشد؟ — چندبار می‌تواند بکشد؟ چند نسل را می‌تواند تباه کند؟

خب، در مقابل «خونخواری» جاودانه‌ساز، «عشق» و «ایثار» و «تسلیم به مرگ» وجود دارد، مرگی که انسان از آن استقبال می‌کند، در جایی که زندگی و عشق و دیگری می‌تواند حاملهایی برای جاودانگی باشند. انسانی که «خونخوار» نباشد دیگری را «فدا» نمی‌کند تا خود زنده بماند. خود را فدا می‌کند تا «دیگری» زنده بماند. ما هیچ وقت مرد یا زنی که جان خود را به خطر می‌اندازد تا انسانی دیگر را از مرگ برهاند، حتی گاهی برای اینکه حیوانی را نجات دهد، سرزنش نمی‌کنیم — همچون وقتی که شکاربانی جان خود را برای حمایت از حیوانات از دست می‌دهد، یا راننده‌ای در جاده برای زیر نگرفتن حیوانی خود را به سختی یا خطر مرگ می‌اندازد. ما بر این اعتقادیم که «انسان کسی است که مرگ خودش را مقدم بر مرگ دیگران بداند». اما «خودکامه»، ضحاک و فرعون و اژدها و خون‌آشام و دراکولا، کسی است که همه را می‌کشد تا خود زنده بماند. اما داستانها می‌گویند: اژدها نیز می‌میرد.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=323
مشاهده [ ۴۹۶۴ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9