اشتغال — فلُّ سَفَه
چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
شماره: ۳۵۷
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: جمعه، ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۲:۳۷ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ | ۳:۳۸ ب ظ
موضوع: زندگی

  • اشتغال

امروز بعد از ظهر ای میلی از یکی از دوستان نادیدۀ اینترنتی دریافت کردم که فایلی ویدئویی به همراه داشت (از این نامه‌ها و فایلها برای من زیاد می‌آید، اما اصلاً باز نمی‌کنم، اما به هر حال، به این یکی اعتماد کردم!). انیمیشن زیبا و غم‌انگیزی بود با نام «اشتغال» (The Employment). سپس تصمیم گرفتم نشانی این ویدئو را در یوتیوب پیدا کنم و شما را نیز در تماشای آن سهیم کنم. در پایان نامه هم مطلبی، از کسی که این ای میل را برای آن دوست فرستاده بود یا خود آن دوست، دربارۀ مضمون این انیمیشن نوشته شده بود که می‌توانید آن را هم در زیر بخوانید و البته قضاوت و برداشت خودتان را هم داشته باشید. عنوان این انیمشین را آن دوست «استخدام» ترجمه کرده است که من آن را به همان صورت حفظ کرده‌ام.

انیمیشین "استخدام" فرصت کوتاه اما تکان دهنده‌ای بود. با صدای زنگ ساعت روز آغاز می‌شود و با روشن شدن چراغ چیزی ناسازه شکل می‌گیرد. این اولین علامت سئوال است، آغاز گمانه زنی است. اما کم کم به دیدن آنچه در شروع برایمان ناباورانه بود عادت می‌کنیم. گویی چشم‌هایمان را مالیده‌ایم و باور کرده‌ایم آنچه می‌بینیم نشان از حقیقت دارد. کم کم که پیش می‌رویم تصویری از خودمان می‌بینیم؛ شبیه تصویر در آینه مقعر؛ این حقیقت ماست اگر چه واقعیت چیزی زیبا تر جلوه می‌کند.

استخدام چیزی متفاوت‌تر و بسیار حقیقی‌تر از آن تصاویر معمولی است که سعی دارد در شلوغی، ویرانی، اغتشاش و ناهمگونی، انسان معاصر را به تصویر بکشد. رنگ‌ها ساده‌اند، صدا‌ها واقعی‌اند. هیچ دهشت تصویری و سیاهی بصری یافت نمی‌شود. از ماشین و تکنولوژی خبری نیست تا گناه نافرجامی زندگی امروز را به گردنش بیاندازیم. بیگانگی چیزی تنیده در جوهر انسان امروز شده. مرد لحظه‌ای در آینه مقابلش درنگ می‌کند، فقط لحظه‌ای کوتاه. در فاصله این تعلیق کوتاه گمانه می‌زنیم حتما متوجه شده چیزی غیر عادی است. همه چیز در هاله یک طبیعت و عادت پیش می‌رود. میز صبحانه کنایه‌ای از رابطه‌ای بی‌معنا ست. تلاش برای با هم بودنی نافرجام. آنچه در این انیمیشین اتفاق می‌افتد، روح وحشی زندگی معاصر را نشانه می‌رود و نه کالبد پر سر و صدا و هیاهوی آن را. هیچ دیالوگی بر قرار نمی‌شود. آنچه می‌بینیم انسان‌هایی مسخ شده در جهانی شیئی شده و فاقد هر گونه کنش‌اند.

استخدام، روایت جهان بی‌سوژه است. آنچه قرار بود غایت انسان مدرن باشد و جهان را از منظر سوبژکتیویته‌ای فعال و پویا درک کند به فاجعه‌ای هولناک و بی‌صدا تبدیل می‌شود. قفس آهنین وبر محقق شده. در پایان اما فاجعه کامل می‌شود. چهره سلطه‌گر مرد تبدیل به یک قربانی می‌شود. همه چیز در خدمت اوست تا او در خدمت دیگران باشد.



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=357
مشاهده [ ۴۶۳۸ ] :: دنبالک [ ۲ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9