دربارۀ «نشانگر» و پسوند «- گر»‏ — فلُّ سَفَه
چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
شماره: ۳۸۱
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: دوشنبه، ۴ فروردين ۱۳۹۳ | ۳:۵۴ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۶ فروردين ۱۳۹۳ | ۴:۰۵ ق ظ
موضوع: زبان و ترجمه

  • دربارۀ «نشانگر» و پسوند «- گر»‏

به لطف پیوند دادن دوستی در صفحۀ «فیس‌بوک»اش رسیدم به این مقالۀ ادیب و شاعر ‏خراسانی اسماعیل خوئی، با عنوان «در گستره‌ی زبان». دوستم این جملات را از او نقل کرده ‏بود:

به گمانِ من یکی، شاملو جان با متن های شعر و نثرِ سُنتی ی ما برخوردی سرسری و سَبُک ‏سرانه داشته است. انگار بر سطحِ این گونه متن ها می لغزیده است، سُر می خورده است. ‏نشانگرِ همین چگونگی ست برخوردِ ناسپاسانه و نمک ناشناسانه ی او با فردوسی و "روایتِ" ‏ناپژوهیده و پُر لغزشِ او از دیوانِ حافظ. و انگار پاد افراهِ همین "گناهان" راست که شاعرِ ‏بزرگِ ما باید تا جاودان بکشد‎.‎

چیزی که ابتدا توجهم را جلب کرد، به کار بردن صفت فاعلی «نشانگر» در این جملات ‏بود. مقاله را که خواندم دیدم دکتر خوئی بحثی درازدامن کرده است دربارۀ هنجارشکنی‌های ‏ساختاری در زبان فارسی. گفتم شاید یادآوری این نکته نیز بی‌فایده نباشد!

یکی از تعبیرهای نادرست و اکنون رایج در زبان فارسی امروز صفت فاعلی «نشانگر» ‏است. به نظر می‌آید که اهل ادب نیز در این اشتباه از دیگران جدا نیستند و آن‌قدر این ترکیب ‏اشتباه را شنیده‌ یا خوانده‌اند که دیگر توجه نمی‌کنند این چه ترکیبی است! ما از پسوند « - گر» به ‏دو مقصود استفاده می‌کنیم.

 

‏(۱) با افزودن پسوند « - گر» به اسم از آن اسم شغل می‌سازیم. مانند:‏

رفتگر، آهنگر، ريخته‌گر، آرايشگر، درودگر (نجّار)، زرگر (طلا فروش)، صنعتگر ‏

‏(۲) عملكردی را نشان می‌دهیم یا صفت فاعلی را بیان می‌کنیم. مانند: ‏

افسونگر، پرخاشگر، پژوهشگر، تحلیلگر، توانگر

جستجوگر، چلنگر، درمانگر، روشنگر، ستمگر، صورتگر

غارتگر، غوصگر، ملامتگر، نصیحتگر، نمایانگر، ویرانگر، بیانگر

 

چیزی که سبب می‌شود ترکیب «نشانگر» از نظر ساختاری در مقایسه با دیگر ترکیبهای ‏مشابه نادرست به نظر آید یا باشد این است که پسوند « - گر» جانشین مصدر «کردن» و دیگر ‏مصدرهای مشابه در افعال مرکب می‌شود. چنانکه در صفتهای فاعلی «افسونگر» و الخ ما فعل‌های مرکب زیر را ‏داریم: افسون کردن، پرخاش کردن، پژوهش کردن، تحلیل کردن، جستجو کردن، درمان کردن، ‏روشن کردن، ستم کردن، صورت کردن (نقاشی کردن)، غارت کردن، غوص کردن (در زیر ‏آب فرو رفتن یا ژرفکاوی کردن)، ملامت کردن، نصیحت کردن، نمایان کردن، ویران کردن، ‏بیان کردن. بنابراین، وقتی ما پسوند « - گر» را به اسمی می‌افزاییم که از یکی از این فعلهای مرکب ‏گرفته شده است، آن ترکیب در واقع بدین صورت معنا می‌شود: «افسو‌نگر» (افسون‌کننده) و ‏‏«پرخاشگر» (پرخاش‌کننده) و الخ.‏

اما در خصوص «نشان دادن» چنین نیست. ما دو فعل مرکب نشان دادن و نشان کردن را داریم که ‏معنای متمایز و متفاوتی دارند. ما وقتی می‌گوییم «نشانگر»، اگر منظورمان «نشان دادن» است ‏باید بگوییم «نشان‌دهنده» یا به جای آن بگوییم بیانگر (بیان‌کننده) یا «نمایانگر» (نمایان‌کننده) چون ما نمی‌خواهیم‌‏ بگوییم «نشان‌کننده»! ‏اما «نشان کردن» به معنای «علامت گذاشتن» است و ما ظاهرا وقتی می‌گوییم «نشانگر» ‏منظورمان «علامت‌گذارنده» یا «نشان‌کننده» نیست؟ اگر مقصودمان از «نشانگر» نشان کننده است این ترکیب درست است. اما اگر مقصودمان از «نشانگر» نشان دادن و «نشان‌دهنده» ‏است این ترکیب درست نیست.‏ بنابراین، جملۀ «‏نشانگرِ همین چگونگی ست برخوردِ ناسپاسانه و نمک ناشناسانه ی او با فردوسی و "روایتِ" ‏ناپژوهیده و پُر لغزشِ او از دیوانِ حافظ» را باید این گونه خواند: «نشان‌دهندۀ همین چگونگی ....».

باری، این نکته را سالها پیش استاد بزرگوارم جناب آقای اسماعیل سعادت سرویراستار ‏مرکز نشر دانشگاهی به من گوشزد کردند ── چند سالی افتخار شاگردی‌شان را داشتم. برای ‏ایشان طول عمر و سلامتی و شادکامی آرزومندم. ‏

‏ ‏



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=381
مشاهده [ ۴۳۰۱ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9