در آن سوی شب و روز — فلُّ سَفَه
چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
شماره: ۴۲۷
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: پنجشنبه، ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ | ۳:۵۵ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ | ۳:۵۵ ب ظ
موضوع: سیاست

  • در آن سوی شب و روز

برای فهم برخی اندیشه‌های و جریانهای تاریخی و قضاوت در خصوص آنها، درست یا غلط، آدم باید آن عصر را زیسته باشد یا به نحوی باز بتواند زیست، با شناختی از تمامی آثار هنری و فکری آن دوره و آن سرزمین و سرزمینهای دیگر، تا بفهمد چرا مردمانی در عصری آن گونه می‌اندیشیدند و آن گونه می‌زیستند و آن گونه عمل می‌کردند که ما امروز نمی‌اندیشیم یا دوست نداریم بیندیشیم و زندگی کنیم؟ به نظر شما این شعر شفیعی کدکنی که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است در رثای چه کسانی است؟

در آن سوی شب و روز

همیشه دریا دریاست

همیشه دریا طوفان دارد
یگو! برای چه خاموشی
بگو: جوان بودند
جوانه‌های برومند جنگل خاموش
بگو! برای چه می‌ترسی
سپیده دم اینجا
شقایقان پریشیده در نسیم
هراسان
بر این گریوه فراوان دیده ست
به آبهای خزر
موجهای سرگردان
و بادهای پریشان بگو بگو
باری
پیام برگ شقایق را
در لحظه‌ای که می‌ریزد
و می‌فشاند
آن بذر سالیانۀ فصلش را
به دشتها ببرند
بگو! برای چه خاموشی
سپیده می‌دانست آیا
که در کرانۀ او
چه قلبهای بزرگی را
دوباره از تپش افکندند؟
و باز می‌داند آیا که در کرانۀ او
آن کران تا به کران
در آن سوی شب و روز
چه قلبهای بزرگی که می‌تپند هنوز؟
خوشا سپیده دما
که سرخ بوتۀ خون شما
در آینه‌اش
میان مرگ و شفق
تا صنوبر و خورشید
چنان تجلی کرد
و باز بار دگر
سرود بودن را
در برگ برگ آن بیشه
و موج موج خزر
جاودانگی بخشید
به روی گسترۀ سبز جنگل بیدار
خوشا سپیده دما وان کرانۀ دیدار

(شفیعی کدکنی، در کوچه باغهای نیشابور، مرداد ۱۳۵۰)

 



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=427
مشاهده [ ۳۲۷۷ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9