Deprecated: mysql_connect(): The mysql extension is deprecated and will be removed in the future: use mysqli or PDO instead in /home/fallos/public_html/control_panel/db_control/db_connection.php on line 6
«عشق» در تنگنای «حجاب» — فلُّ سَفَه
يكشنبه، ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ | 
Sunday, 20 April 2025 | 
شماره: ۵۷۷
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: شنبه، ۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۶:۳۸ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۶:۵۷ ب ظ
موضوع: عشق

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی که شنودی؟
گر باد نبودی که سر زُلف رُبودی
رُخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی؟

شیخ شهاب سهروردی


  • «عشق» در تنگنای «حجاب»

 «عشق» با «دیدن» یا «شنیدن» آغاز می‌شود. بنابراین، اگر «دیدن» رُخساری یا «شنیدن» صدایی نباشد، چگونه ممکن است که «عاشق» شد؟ «عشق» چه در ادبیات عربی و چه در ادبیات فارسی پیش از اسلام مضمونی برجسته بوده است، و البته ارتباط شعر و عشق چنان است که در اصل تصور «شعر»، یا هنر به‌طور کلی، یا هرچیز بشری دیگر، حتی «فلسفه» و «علم»، بدون «عشق» ممکن نیست، اما با آغاز اسلام و جاری شدن احکام شریعت و پوشیده شدن سر و صورت زنان و حتی شنیده نشدن صدای آنان و حرام شدن نگاه به روی نامحرم، این پرسش را می‌توان پیش کشید که پس چگونه ممکن بوده است که «شعر عاشقانه» به حیات خود ادامه دهد؟ شعری که در آن از توصیف چشم و ابرو و خال و خد (روی) و خط (موی تازه‌سبزشدهٔ صورت پسران) و دهان و زنخدان و زلف و گیسو، یا به‌طور کلی «رُخ» و «رُخسار» و «روی»، نمی‌توان چشم پوشید؟ این البته داستانی درازدامن و دلکش و پُر از تأویل و تفسیرهای زیرکانه و هوشمندانه و رندانهٔ کلامی/خداشناختی و ادبی و فلسفی است که در جای خود می‌باید به‌تفصیل به آن پرداخت. اما اکنون می‌خواهم به شرح آن دو بیتی بپردازم که پیش‌تر از قول شیخ مقتول شهاب‌الدین سهروردی آوردم: 

 

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی 

چندین سخن نغز که گفتی که شنودی؟

گر باد نبودی که سر زُلف رُبودی 

رُخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی؟ 


فیلسوف در این دو بیت نسبتی علّی میان «عشق» و «آفرینش هنری» (سخنان نغز، یعنی، سخنان شیرین و کوتاه و پُرمغز) و «رُخ نمودن» معشوق و پدید آمدن «عشق» در «عاشق»، در نتیجهٔ آن، برقرار می‌کند: اگر «عشق» نباشد، «هنر» نیست، و اگر «رُخ زیبایی» دیده نشود، عشقی پدید نمی‌آید که «هنر»ی از آن زاده شود! اما در جامعه‌ای که پوشاندن سر و صورت زنان در آن امری شرعی و قانونی و محکوم به مجازات است، چگونه کسی می‌تواند خود به خواست خویش سربند زلف خویش را رها کند و چهره و گیسوی زیبای خویش را بر عاشق شیدا آشکار کند؟ راه حل فیلسوف «باد» است، آنجا که «شرع» راه‌ها را بسته است، «طبیعت» دست به کار و گره‌گشا می‌شود و «باد حادثه» را می‌فرستد تا سر زُلف در اثر زور باد رها شود و کنار رود و رخُسار معشوق ناخواسته هویدا شود و «رخ‌داد» عشق به بار نشیند، و بدین و‌سیله نه در شرع گناهی باشد و نه بر معشوق زیباروی مجازاتی، تا صاحب‌دلی آن رُخسار زیبا را ببیند و عاشقی شوریده و شیدا شود و همچون بلبل حافظ از «فیض گل» سرمست و شیرین‌زبان شود و نغمه‌سرایی آغاز کند، چون آن‌چنان‌که حافظ بعدها این سخن افلاطونی را می‌گفت بدون «عشق» اساس هستی آدمی در خطر است. آدمی و پری طفیل «هستی» عشق‌اند و از این روست که «واعظ» و «زاهد» و دیگر «دین‌فروشان» آورندگان «نیستی» و «مرگ» به جهان‌اند، بنابراین، هرجا که دین‌فروشان (زاهدان و واعظان و فقیهان) «بالادست» شوند، آن سرزمین جز ویرانی و نیستی فرجامی نخواهد داشت. نیچه به‌درستی اینان را «واعظان مرگ» و نابودکنندگان زندگی و ویران‌کنندگان زمین نامید. آنان همهٔ مردمان را به صلیب خواهند کشید و رنج و محنت و شکنجه را روزی همهٔ مردمان خواهند کرد تا مردمان جز مرگ آرزویی نداشته باشند و «رهایی» را تنها در مرگ بجویند! «عشق» و «زیبایی» و «هنر» و «اندیشه» و «علم» و «فلسفه» و «زن» در جایی که «واعظان مرگ» حکومت کنند جایی ندارد و نخواهد داشت. تنها «شکنجه» و «مرگ» است که بر زبان آنان جاری است و حاصل کردارشان جز این نیست. اینان جهان را به همان سیاهی جامه‌هایشان و نفرت‌انگیزی و کریهی چهره‌هایشان خواهند کرد. «مرگ» بزرگ‌ترین و تنها آرزویی است که در دوران حکومت این فرومایگان می‌توان داشت. بی‌دلیل و بیهوده نبود که نیچه حافظ را دوست می‌داشت. او حافظ را خوب فهمیده بود و این چیزی است که ما هنوز نفهمیده‌ایم! هنوز هم!        


Telegram: @fallosafahmshk




آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=577
مشاهده [ ۱۳۷۲ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / يكشنبه، ۳۱ فروردين ۱۴۰۴
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9