«ترجمه» و «زوال اندیشیدن»: در مقام نمونه، معنا و مفهوم «ایده» در زبان انگلیسی و فارسی — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 24 April 2024 | 
شماره: ۶۵۸
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۰:۵۶ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۱:۰۴ ب ظ
موضوع: ترجمه

  • «ترجمه» و «زوال اندیشیدن»: در مقام نمونه، معنا و مفهوم «ایده» در زبان انگلیسی و فارسی

نسبت میان اندیشیدن و زبان و حقیقت همواره یکی از دلمشغولی‌های فیلسوفان از هراکلیتوس تا افلاطون و هایدگر و ویتگنشتاین و دیگران بوده است، و البته هر فیلسوفی از راهی و به قصدی به این نسبت اندیشیده است. یکی از چیز‌هایی که زبان را تباه می‌کند «ترجمه» است، اگر «ترجمه» به کاری خودآگاه تبدیل نشود، و این چیزی است که حتی از چشم فیلسوفی همچون هگل نیز پنهان نمانده است (در آینده در این خصوص چیزی خواهم نوشت). «ترجمه» و آموختن زبان‌های بیگانه خود نمونه‌ای از «با خود بیگانگی» است. و البته «با خود بیگانگی» از چشم هگل فی‌نفسه چیز بدی نیست، چون آغاز روندی است که به «بازگشت به خویش» می‌انجامد. «با خود بیگانگی» بد است اگر به «انجام» نرسد و در نیمه راه متوقف شود. همچون دانه‌ای که جوانه بزند اما به «بار» ‌ننشیند. رشد کردن نیازمند «با خود بیگانه شدن» (از خود بیرون آمدن) و بعد «به خود پیوستن» است.

باری، امروز کشورهای در حال توسعه از هر حیث به بدترین «با خود بیگانگی‌ها» و بحران‌ها و نظام‌های سیاسی (استبداد و جباریت و ولایت‌خواهی و تمام‌خواهی) و فقر اقتصادی (فساد دستگاه اداری، دزدی و اختلاس و تورم‌های بی‌مهار و پُرشتاب) و زیست محیطی (آلودگی آب و هوا و فرسایش خاک و از میان رفتن منابع آبی و خاکی) و اجتماعی (از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی، از میان رفتن همبستگی اجتماعی، شکاف نسلی و بحران هویت و مهاجرت) و «انسان‌ستیزی» و پایمال شدن حقوق و کرامت انسانی دچارند و اینها چیزهایی است که معمولاً از آنها بسیار بحث می‌شود. اما چیزی که از همه مهم‌تر است و کم‌تر از آن بحث می‌شود این است که این کشورها به «فقر زبان و اندیشهٔ فلسفی و سیاسی و اجتماعی» نیز دچارند، هرچند ممکن است پزشک و مهندس و فیزیکدان و شیمیدان و ریاضیدان و متخصص رایانه و نرم‌افزار بسیار داشته باشند و حتی بمب اتم و کارشناس هسته‌ای و موشک هم داشته باشند. دلایل پیشرفت آسان بسیاری از کشورهای عقب‌مانده در «علوم تجربی» و حتی ساختن موشک و بمب، در حالی که حتی نمی‌توانند چوب بستنی تولید کنند، و ناتوانی آنها از اندیشیدن به زبان بومی و مادری خود و نداشتن فهمی واقعی از خود و جهان پیرامونی خود و خودآگاهی از تاریخ و سنّت و فرهنگ خود، از آن معماهایی است که هنوز نیندیشیده مانده است و حتی شاید به پرسش نیز در نیامده است. برای اینکه ببینیم چرا جامعهٔ ما با وجود داشتن این همه پزشک و مهندس و دانشمند برجسته و بین‌المللی هنوز در «ترجمه» و «زبان» خاص خود برای اندیشیدن مشکل دارد و «روزنامه‌نگاری» و «تولید فکری» و «نوشتاری» آن هنوز به «قرن‌ها» کار نیاز دارد بجاست که به برخی تولیدات نوشتاری و گفتاری کنونی ‌توجه کنیم که ظاهراً «ترجمه» نیستند، اما پُر از کلمات ترجمه‌نشده‌ای‌اند که معلوم نیست نویسنده یا گوینده خود از این کلمات چه می‌فهمیده است و خواننده باید این‌ها را چگونه بفهمد؟

یکی از کلماتی که این روزها در گفتار و نوشتار فارسی رسانه‌های دیداری و شنیداری و حتی در نوشتار و گفتار علما و ادبا و نویسندگان برجسته هم زیاد به چشم و گوش می‌خورد، چون وقتی چیزی «رایج» می‌شود همه می‌کوشند به «زبان روز» سخن بگویند و از قافله عقب نمانند و همرنگ جماعت باشند تا مبادا «اُمُّل» و «قدیمی» و از همه جا بی‌خبر  یا «بی‌سواد» به نظر آیند، کلمهٔ «ایده» در زبان‌های اروپایی است که از کلمهٔ یونانی «ایده» گرفته شده است. «ایده» نیز خود از «آیدوس» (صورت دیدنی) و «ایدین» در یونانی به معنای «دیدن» آمده است. افلاطون از این اصطلاح سود جست تا بگوید آنچه ما از اشیاء می‌بینیم می‌تواند همان چیزی باشد که «ذات» و «حقیقت» آنها را می‌سازد: تمایز گاوها و گوسفندها، میزها و صندلی‌ها و تختخواب‌ها و چاقوها و شمشیرها، در وهلهٔ نخست برای ما از «صورت یا شکل ظاهری/پدیداری آنها» شناخته می‌شود. بنابراین «ایده» را می‌توانیم در فارسی به‌طور تحت‌اللفظی به «دیده» یا «آنچه در نگاه نخست دیده می‌شود» ترجمه کنیم. تصورات و مفاهیم ما از اشیاء همان «دیده‌»های ما هستند: ما برای هر چیز صورتی از آن چیز در ذهن داریم و به همین دلیل هر کلمه بر «تصویری ذهنی» از  چیزها دلالت می‌کند. ما چیزها یا کلمات را می‌توانیم بفهمیم چون می‌توانیم مدلول آنها را تصور کنیم. اگر چیزی را نتوانیم تصور کنیم آن را نمی‌توانیم بفهمیم. از معنای «ایده» در فلسفه، از افلاطون تا امروز، می‌باید جداگانه بحث کرد. اما اکنون می‌خواهیم از معنای معمول آن در زبان انگلیسی سخن بگوییم. 

ما دست کم بیش از هزارسال است که از راه ترجمهٔ متون فلسفی با برابرهای «مثال» و «مُثُل» و «عین ثابت» و «اعیان ثابته» با این کلمهٔ‌ٔ یونانی در زبان عربی و فارسی آشنا هستیم و تقریباً هیچ‌گاه آن را به صورت «ایده» به کار نمی‌بردیم، و حتی در دورهٔ جدید نیز کاربرد آن تنها محدود به مواردی مانند «ایدئولوژی» و «ایده‌آلیسم/ایدئالیسم» بود، که البته آنها را هم می‌شاید و می‌باید ترجمه می‌کردیم تا کار به اینچاها نکشد، و این از کاهلی ما در اندیشه یا شیفتگی و خودباختگی ما در برابر زبان‌های اروپایی بود. باری، این کلمه امروز در گفتار و نوشتار فارسی به گونه‌ای وارد شده است که دیگر ربطی به فلسفه ندارد، بلکه کاربرد معمول آن در زبان انگلیسی یا دیگر زبان‌های اروپایی است. به‌طوری که مثلاً گوینده‌ای تلویزیونی از این سخن می‌گوید که «مردم ایران در آِغاز انقلاب هیچ ”ایده“ای از جمهوری اسلامی نداشتند!»، به جای اینکه بگوید «نمی‌دانستند یا نمی‌فهمیدند جمهوری اسلامی چیست؟» یا نویسندگانی از «ایدهٔ ایران» سخن می‌گویند، همان‌گونه که نویسنده‌ای اروپایی آن را به کار برده است، یا خبرنگاری از «ایده‌های تازهٔ برجام» گزارش می‌کند و از  این قبیل. دلایل بسیاری برای استفاده از کلمات بیگانه در زبان فارسی یا هر زبانی می‌توان ‌آورد، از جمله: ۱) ترجمه‌ناپذیری یا یکتایی یا اسم خاص بودن، ۲) نداشتن مصادیقی در زبان و فرهنگ مقصد، ۳) نادانی، ۴) ناتوانی در ترجمه، ۵) کاهلی و ناتوانی در اندیشه، ۶) شیفتگی به زبان‌ها یا هرچیز خارجی (اروپایی و امریکایی البته، نه مثلاً هندی یا پاکستانی)، ۴) عوامفریبی، ۵) فضل‌فروشی،  و ....

ما امروز نویسندگانی داریم که ظاهراً «انگلیسی» و دیگر زبان‌های اروپایی را می‌دانند اما «فارسی» را نه. سخن گفتن یا نوشتن به زبان انگلیسی دلیل نمی‌شود که کسی بتواند معنای همان سخنان و کلمات را به زبان فارسی بیان کند. دلیل آن هم اینکه بدترین نوشتار و گفتار به فارسی را ما امروز در میان کسانی می‌بینیم که در اروپا و امریکا ساکن هستند (به استثنای اندکی که استاد زبان و ادبیات فارسی‌اند. البته آنها هم گاهی ناتوان می‌شوند و چیزها می‌گویند که آدم مبهوت می‌ماند!) و در هنگام سخن گفتن عاجز از بیان رسا و شیوای مطلبی به زبان فارسی یا حتی عاجز از توضیح و بیان مفهومی فلسفی و ادبی. نگاهی به گفتار و نوشتار رسانه‌های ایرانی ساکن در اروپا و امریکا و کانادا گواهی است بر این مدعا. اکنون می‌خواهیم ببینیم که این کلمهٔ «ایده» که این روزها در نوشتار بسیاری از عوام و خاص به چشم می‌خورد آیا به زبان فارسی «ترجمه‌ناپذیر» است، اگر «ترجمه‌ناپذیر» است به چه معنایی «ترجمه‌ناپذیر» است، یا این کلمه را همچون هر کلمهٔ دیگری می‌توان «فهمید» و «ترجمه» کرد، بی‌آنکه نیازی به به کار بردن آن به صورت رایچ در زبان انگلیسی یا دیگر زبان‌های اروپایی باشد.

نخست، به مثال‌های زیر که از  «تلگرام خبری» یکی از رادیو و تلویزیون‌ها و تارنماهای مشهور لندنی برداشته‌ام توجه کنید:  

۱. «انتظار می‌رود اتحادیه اروپا چهارشنبه طرحی را پیش ببرد که بر اساس آن [از] دارایی‌های مسدود شده روسیه برای کمک به بازسازی اوکراین استفاده شود. اتحادیه اروپا یک کارگروه برای بررسی این ایده تشکیل خواهد داد. ــــ آیا مقصود از «ایده» در اینجا همان «طرح» یا «پیشنهاد» است؟

۲. «یک مقام وزارت امور خارجه ایران گفته است که امروز انریکه مورا، هماهنگ‌کننده اتحادیهٔ اروپا چند ایده در مورد برخی موضوعات باقی‌مانده به طرف‌ها ارائه داد». ــــ آیا مقصود از «ایده» همان «پیشنهاد» است؟ 

۳. «یک باغ ‌وحش در تگزاس برای روز ولنتاین یک ایده خلاقانه دارد تا هم جگر برخی دل شکسته‌ها را خنک کند و هم برای نگهداری باغ‌وحش پول جمع کند». ــــ آیا مقصود از «ایده» همان «طرح» یا «پیشنهاد» یا «نقشه» یا «برنامه» است؟ علاوه بر این، در فارسی نمی‌گوییم «جگرم خنک شد!» می‌گوییم «دلم خنک شد!»  

۴. «ایده‌ی پیشرفت بشر و اطمینان نسبت به توانایی او در فائق آمدن بر موانع رشد و تعالی‌اش چندین سده ایده‌ی راهنمای فیلسوفان روشنگری، مصلحان اجتماعی و سیاسی و مخترعین و دانشمندان بود. آیا این ایده اعتبار خود را از دست نداده؟» ــــ آیا مقصود از «ایده» همان «اندیشه» یا «مفهوم» است؟  

۵. «جی ‌آر، هنرمند فرانسوی، ایده بازسازی تصویر نیکا شاکرمی و تصویربرداری آن با پهپاد را در جزیره‌ای در نیویورک اجرا کرد». ــــ آیا مقصود از «ایده» همان «طرح» یا «نقشه» یا «برنامه» است؟  

برای نمونه‌های بیش‌تر خود می‌توانید کلمهٔ «ایده» را در هر «تلگرامی» که عضو هستید چست و جو کنید و بعد ببینید که نویسنده از کاربرد این کلمه چه چیزی مقصود داشته است. در هرزبانی کلمات می‌توانند دارای معانی گوناگون باشند و ما حتی اگر زبانی زبان مادری‌مان هم باشد می‌باید برای دانستن همهٔ معانی به کار رفته به متون یا فرهنگ‌ها رجوع کنیم یا حتی اگر در جایی نیامده بود و نویسنده معنایی جدید مراد کرده بود آن معنای جدید را از گفتار و نوشتار خود او دریابیم. اکنون ببینیم فرهنگ‌های انگلیسی به انگلیسی برای معاتی جاری کلمهٔ «ایده» در زبان انگلیسی چه معناهایی پیشنهاد می‌کنند. 

در اینجا نخست از فرهنگ برخط «کیمبریج/کمبریج» برای یافتن برابرهای آن در زبان انگلیسی همراه با شواهد آن در جمله استفاده می‌کنم. متن کامل مثال‌ها را می‌توانید در پیوند زیر ببینید:


  https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/idea

۱. «پیشنهاد» یا «نقشه» برای انجام دادن کاری

«بریم شنا کنیم». «پیشنهاد خوبی است!»


1. Suggestion or plan for doing something:

“Let’s go swimming.” “That’s a good idea!”

۲. شناخت

داشتن فهمی یا اندیشه یا فکری یا تصوری در ذهن:

«آیا می‌دانید که او چه شکلی است؟»

می‌توانم بدانم قیمت آن چند است؟ (می‌توانید به من بگویید که قیمت آن تقریباً چند است؟)

2. Idea noun (KNOWLEDGE)
An understanding, thought, or picture in your mind:
Do you have any idea of what he looks like?
Can you give me an idea of the cost (= can you tell me approximately how it costs)?

۳. ندانستن

ندانستن چیزی

«سرژ کجاست؟ «نمی‌دانم». نمی‌گوییم و ترجمه نمی‌کنیم: «ایده‌ای ندارم!»


3. have no idea
 to not know something:
"Where's Serge?" "I've no idea."

۴. باور، عقیده، نظر، رأی، پندار

«ما عقاید/نظرهای بسیار متفاوتی دربارهٔ منضبط کردن بچه‌ها داریم» 

«من متأهل نیستم ـ از کجا به این فکر رسیدی (= چه چیز باعث شد آن را باور کنی)؟»


4. idea noun (BELIEF)
 a belief or opinion:
We have very different ideas about disciplining children.
I'm not married - where did you get that idea (= what made you believe that)?

۵. قصد یا دلیل برای انجام دادن کاری

«یگانه مقصود از آگهی‌های تبلیغاتی واداشتن افراد به چیزی خریدن است».  


5. A purpose or reason for doing something:
The whole idea (= only purpose) of advertising is to make people buy things.

ترجمه‌های سریع و شتاب‌زدهٔ خبرنگاران بنگاه‌های سخن‌پراکنی، افرادی که در اصل مهارت زبانی لازم را برای کار خبرنگاری نداشته‌اند واز بد حادثه به این شغل گرفتار آمده‌اند یا پناه برده‌اند، یا مدیرانی که معیارهای حرفه‌ای برای استخدام افراد ندارند، یا ویراستارانی که ویراستار نیستند، میل «روشنفکران» و «گویندگان» و «سخنرانان» به خودنمایی با کلمات بیگانه یا کاهلی و بی‌فکری، و ناتوانی مغز از ترجمه در هنگام گفتار به زبانی دیگر یا هر دلیل دیگر، سبب شده است که ما هر روز با انبوهی از کلمات انگلیسی رو به رو شویم که دارای هیچ معنای مشخص و معینی نیستند و تنها به این کار می‌‌‌آیند که گوینده و شنونده را در این توهم نگه دارند که گویی چیزی گفته شده است یا چیزی خوانده شده است. کلمات بیگانه از نظر برخی همچون کلماتی جادویی‌اند که شنونده یا خواننده را افسون و خواب می‌کنند و به او توهم دانایی می‌بخشند. بد نیست که برای ورزش «مغز» و پیشگیری از «زوال عقل» و «زوال اندیشیدن» هم که شده بکوشیم بیش‌تر زبان روزانهٔ خود را «ترجمه» کنیم و کم تر به واژه‌پراکنی با کلمات انگلیسی یا عربی بپردازیم. آسان و راحت و بی‌دشواری سخن گفتن کم هنری نیست. گیرم که عوام را به چند کلمهٔ نامفهوم فریفتیم، آن‌ که می‌داند دربارهٔ ما چگونه قضاوت خواهد کرد؟    




آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=658
مشاهده [ ۷۱۹ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9