مهدی خلجی پس از نخستین افاضات خود، در کانال تلگرامیاش، ۱۲ مارس ۲۰۲۳/۲۱ اسفند ۱۴۰۱، دربارهٔ «قلندر» و «رند» و «بوئمی» و «ترجمهٔ فرهنگی» و دیگر قضایا که با پاسخ من مواجه شد («نه هرکه سر بتراشد قلندری داند»، ۸ فروردین، ۱۴۰۲) بیآنکه به رسم «شرف» یا «اخلاق» یا «قانون» پاسخ من به حملات خودش را در همانجایی که به من «حمله» کرده بود منتشر کند ـــ وقتی کسی از جایی و در پیش چشم دیگران و در فضای عمومی به کسی دیگر «حمله» میکند، میباید آنقدر «شرف» داشته باشد که «پاسخ» او به مدعیات خودش را هم به آن خوانندگان معرفی کند و اگر «شرف» ندارد، دست کم «اخلاق» و «قانون» میباید او را به چنین کاری ملزم کند! ـــ یا پاسخی به دفاعیات من و نقد گفتههای خودش بدهد و از مدعیات خودش دفاع کند یا پاسخ مرا به خوانندگانش معرفی کند، همان کاری که من با نوشتهٔ او کردم و به کانال تلگرامی او ارجاع دادم، یا بابت آن سخنان نادرست و جاهلانهای که از خود بافته و سر هم کرده بود دست کم از خوانندگانش پوزش بخواهد، بار دیگر در ۲۳ آوریل/۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، بیآنکه به روی خودش بیاورد، با درسی که از بار پیشین آموخته بود (رجوع شود به: فروتر، ص ۴۹-۴۸)، این بار در به اصطلاح نقدی با عنوان «دربارهی ترجمهی فارسی «“نقد چیست؟” میشل فوکو» باز عَلَم «حمله» برافراشت و گرد و خاکی تازه به پا کرد تا به جای بازنشر پاسخ من یا دفاع از آنچه گفته بود یا پوزشخواهی از خوانندگانش بابت آنهمه یاوههای سرسری و جاهلانه و کاهلانه و خودبافته که گفته بود باز به حملهای نو بپردازد و فراری رو به پیش را آغاز کند و جبههای دیگر بگشاید، تا مگر آن سخنان نادرست و یاوهای که دربارهٔ ترجمهای متعلق به حدود ۲۰ سال پیش من و «ترجمهٔ فرهنگی» و اصطلاحاتی مانند «قلندر» و «رند» و «بوئمی» گفته بود در این گرد و غبار تازه و خودبرانگیخته گم و ناپدید و فراموش شود! این بار، اما، او پا را فراتر گذاشته است و با نوشتن به اصطلاح «نقدی کثیف» یا «طالبانی» (رجوع شود به فروتر: ص ۸)، با به کارگیری انواع «مغالطه» و «جعل معنا» و «تخطئه» و دادن «بدآگاهی» یا «خبر گمراهکننده» و «خبر نادرست» و «پنهان کردن اطلاعات واقعی» از خواننده و گرفتن نتایج نادرست، خواسته است «رقم مغلطه بر دفتر دانش» بزند تا به خوانندهٔ سرسریخوان و زودباور و بیبهره از تفکر انتقادی آنچه را خود خواسته است «تلقین» کند و به پندار خود ترجمهای را به تمامی نابود و حکم به «اعدام» یا «ترجمهٔ دوبارهٔ» آن بدهد، غافل از آنکه این «ترجمهٔ دوباره» پیشتر انجام شده است و آن ترجمه به اصطلاح دیگر مرده است و حکم اعدام او دیگر اثر ندارد! به هر حال، او این بار خواسته است به اصطلاح برخی علمای بیآبروی اسلام «آبروی دشمن» را ببرد و «آب را مسموم سازد» تا خواننده کر و کور شود و دیگر چیزی در پاسخ به او نخواند! اما این بار هم این «پژوهشگر ارشد مؤسسهٔ واشنگتن» تُف سربالا انداخته است یا، به قولی، بومرنگی به سوی سرِ خویش پرتاب کرده است و «آبروی» خویش برده است و علاوه بر آشکارسازی «شرافت» و «صداقت» فکری و «مرام اخلاقی» و «اخلاق حرفهای» نداشتهٔ خودش، که پیش از این هم آنها را آزموده بودیم ( «نگاهی به یک کتابگزاری: از جَسپر گریفین تا مهدی خلجی»، تلگرام، آکادمیا، ۱۱ ژوئن ۲۰۲۳/۲۱ خرداد ۱۴۰۲)، باز هم خطاهایی آشکار در بدخوانی متن و بدفهمی و افشای نادانی خودش در اندیشه و فلسفه مرتکب شده است و درسهایی هم برای ما در «مغالطه» و «مباهته» به شیوهٔ برخی علمای اعلام و برخی طلاب حوزههای علمیهٔ شیعه فراهم کرده است که از بابت فراهم کردن مواد و مطالب برای برپایی این «کارگاه آموزش عملی اندیشیدن انتقادی» میباید از او سپاسگزار باشیم. ....... در صورت تمایل به خواندن تمامی متن، فایل پی دی اف آن را از جاهای زیر بردارید: ۱. تلگرام: https://t.me/fallosafahmshk/1072. ۲. آکادمیا: https://sbu-ir.academia.edu/Sahaka جمعه، ۱ دی، ۱۴۰۲ @fallosafahmshk
|