«شهيدسازی» و «تحمل» (۱) — فلُّ سَفَه
شنبه، ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Saturday, 27 April 2024 | 
شماره: ۹۴
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: سه شنبه، ۱۴ شهريور ۱۳۸۵ | ۲:۵۷ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۱۶ ق ظ
موضوع: سياست

  • «شهيدسازی» و «تحمل» (۱)

هفته‌ی گذشته (۶ شهريور؛ اصل مطلب ظاهرا ۵ شهريور در «اعتماد ملی» منتشر شده است) مطلبی از صادق زيبا‌کلام خواندم که خيلی جای بحث داشت، اما فرصتی نشد که درباره‌اش چيزی بنويسم، چون از اواخر هفته سخت بيمار شدم و هنوز هم به سلامت نرسيده‌ام. باری، حالا می‌خواهم به آن بپردازم. در نوشته‌ی زيباکلام چيزی نبود که کسی ندانسته باشد يا نگفته باشد، اما زدن برخی حرفها به‌ط‌ور شفاهی يک چيز است و نوشتنش يک چيز ديگر، و لذا نوشته‌ی زيباکلام از جهتی خلاف جريان معمول و حتی دور از ادب بود، چون او در فضايی که معمولاً ناراضيان سياسی مظلوم و ستمديده به شمار می‌روند و حال و احترام‌‌شان را رعايت می‌کنند، مدعی شده بود که برخی از مخالفان و ناراضيان نامدار «جمهوری اسلامی ايران» خود هيچ «کسی» نيستند و تمامی حيثيت و آبروی خود را (نه از انديشه‌های نوآورانه و بذل جان و مال در راه آزادی و اعتلای ميهن) از برخورد نامتعارف و غيرعادلانه‌ای دارند که دستگاه امنيتی کشور و مراجع قضايی با آنان کرده‌اند. در واقع، اين افراد حتی به اقدامی جسورانه عليه نظام دست نيازيده‌اند، که مثلا دعوت مردم به شورش خيابانی يا متهم کردن سران نظام به خيانت به ميهن و دفع مفسده‌ی آنان باشد، يا حتی نوشتن کتابهايی در رد عقايد دينی و سلب توجيهات حکومتی از آنها باشد (کدام يک از اين افراد چيزی نوشته‌اند يا گفته‌اند که در سطح سخنان سلمان رشدی يا کسروی يا حتی شريعتی باشد؟ — ديگر چه رسد به زنديقان قديم!).

اين افراد در درجه‌ی اول قربانيان توهمات امنيتی کسانی‌اند که گمان می‌کنند هر سخن و گفته‌ای يا فعاليتی می‌تواند نظامی سياسی را يکشبه سرنگون سازد و لذا برخورد خشونت‌‌آميز با آنان می‌تواند از چنين چيزی پيشگيری کند. و در درجه‌ی دوم، اين افراد «طعمه‌ها»ی آبرومندی برای دشمنان بيگانه‌اند تا «بحران مشروعيت» نظامی را نشان دهند که خود را تنها با سرکوب مخالفان «روشنفکر»ش می‌تواند سرپا نگه دارد. از همين روست که نويسنده مدعی می‌شود که برخی از اين ناراضيان با اندکی سرمايه‌گذاری سياسی از سوی خود، که گاهی فقط سخنانی اندکی تندتر از حد معمول است و گاهی حتی اين هم نيست و فقط سخنانی مغاير با سخنان مطلوب نظام است، و با انبوهی سرمايه‌گذاری از سوی دستگاههای امنيتی و قضايی جمهوری اسلامی توانسته‌اند سود کلانی را در داخل و خارج از کشور نصيب خود کنند (يا در داخل به شهرت رسيده‌اند، و اسم و رسمی يافته‌اند، و اگر اهل قلم بوده‌اند کتابهايشان پرفروش شده است و از اين راه سود برده‌اند و يا در خارج از کشور به شهرت رسيده‌اند و انواع و اقسام جايزه‌ها و بورسها را گرفته‌اند!). در اين ميان، حتی سر جوانان تازه‌کار نيز بی‌کلاه نمانده است: وبلاگ‌نويسان. و اکنون جمهوری اسلامی ايران می‌تواند خشنود باشد که برای بسياری از روزنامه‌نگاران و دانشجويان در خارج از کشور به راحتی ويزای کار و اقامت فراهم کرده است — چيزی که در حالتی عادی اين افراد به خواب شب نيز نمی‌توانستند ديد. آيا اين سخنان از سر حسادت گفته می‌شود؟

به گمان من مطالبی که صادق زيباکلام در سرتاسر نوشته‌‌اش دنبال می‌کند، همه با اين هدف است که بگويد نظام جمهوری اسلامی ايران «کسانی را به عنوان ناراضيان برجسته از نظام خودش يا مخالفان برجسته‌اش مطرح می‌کند که سزاوار اين عنوان نيستند و در واقع کارگزاران امنيتی و قضايی نظام اهداف خود را اشتباهی انتخاب کرده و بابت آن هزينه‌ای را به گردن نظام گذاشته‌اند که می‌تواند عواقب بسيار سنگينی برای آن داشته باشد». آنچه او با تعبير «قهرمان‌سازی» از آن ياد می‌کند و بعد به تحليل يا تخفيف برخی ناراضيان می‌پردازد (آيا رامين جهانبگلو را می‌توان مخالف يا ناراضی ناميد؟ او فقط روشنفکری سکولار بود و بس. البته مروج نوگرايی بود، اما نوگرايی جرم است، جرمی اعلام‌شده؟) همه برای اثبات همين مدعاست که جمهوری اسلامی برای برخی کسان زيادی هزينه داده است. تا اينجای کار می‌توان صادق زيباکلام را نويسنده‌ و ناصحی مشفق دانست که اگر اندرزش را به گوش بگيرند، دست کم از رنج افراد و خانواده‌هايی کاسته خواهد شد و بر شمار قهرمانان آينده نيز افزوده نخواهد شد. اما می‌توان پرسيد که آيا اصولا صادق زيباکلام توانسته است بحثی مفهومی انجام دهد و نشان دهد که:

(۱) آيا فقط جمهوری اسلامی ايران است که «قهرمان» توليد می‌کند؟

(۲) آيا فقط ناراضيان جمهوری اسلامی ايران هستند که بدون هيچ استحقاقی به بزرگی رسيده‌اند؟

(۳) چرا برخی نظامها از ناراضيان خود «قهرمان» می‌سازند؟

(۴) آيا قهرمان‌سازی خوب است يا بد؟

(۵) چگونه می‌توانيم از پديد آمدن قهرمانان جلوگيری کنيم؟

من سعی می‌کنم در شبهای آينده به اين پرسشها پاسخ دهم.

— اين دونوشته را هم در نقد سخنان صادق زيبا کلام می‌توانيد ببينيد: (۱) مريم شبانی: سناريونويسي به قصد نقد مخالف؛ (۲) خبرنامه‌ی اميرکبير: زيباکلام از چه کسی شکايت دارد؟



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=94
مشاهده [ ۴۱۶۴ ] :: دنبالک [ ۱۳۹۴ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / شنبه، ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9