«شهيدسازی» و «تحمل» (۲) — فلُّ سَفَه
پنجشنبه، ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 2 May 2024 | 
شماره: ۹۶
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۱۳ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۳۷ ق ظ
موضوع: سياست

  • «شهيدسازی» و «تحمل» (۲)

(۱) آيا فقط جمهوری اسلامی ايران است که «قهرمان» توليد می‌کند؟

صادق زيباکلام «قهرمان‌سازی کاذب» خود را با مقدمه‌ای آغاز کرده بود که دو مدعای اساسی داشت: واقعيت آن است كه هر تعريفي كه از نظام ايران بنماييم، يكي از ويژگي‌هاي عجيب و منحصر به فردش "قهرمان‌پروري" يا "قهرمان‌سازي" آن مي‌باشد. بهترين دليل اين مدعا شمار جوايز بين‌المللي است كه ايرانيان ناراضي ظرف دو دهه گذشته از آن خود ساخته‌اند. ايرانيان تقريبا هر جايزه بين‌المللي كه به منظور بزرگداشت حقوق بشر، آزادي بيان، قلم، مطبوعات و امثالهم بوده را ظرف دو دهه گذشته از آن خود ساخته‌اند. مخالفين يا منتقدين نظام بالطبع پاسخ خواهند داد كه طبيعي است، چرا كه با توجه به ركورد هولناك تجاوز به حقوق بشر و طبيعت آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي، خفقان وسركوب حاكم در ايران، اين جوايز بالطبع هم مي‌بايستي به ايرانيان مبارز و قهرمان اعطا شود، اما واقعيت آن است كه اگر ملاك اهداي اين جوايز صرفا و طبيعت آزادي‌هاي مدني و حقوق بشر باشد، در آن صورت عربستان، مصر، سوريه، اردن، امارات، جملگي جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز و بسياري از كشورهاي ديگر پرونده‌هايي به مراتب دهشتناك‌تر از ايران دارند. حديث گوانتانامو، ابوغريب و رفتار اسرائيلي‌ها با فلسطيني‌ها، اما واقعيت آن است كه ظرف دو دهه گذشته به هيچ شهروند سعودي، آذري، قرقيز، فلسطيني يا اردني نه "قلم زرين" اهدا شده، نه "خودنويس طلاي آزادي"، نه لوح "فرشته" عدالت و نه جايزه صلح نوبل. همه اين جوايز را ايرانيان از آن خود كرده‌اند. به هر حال اگر در فوتبال آخر هستيم، در عوض در جدول اخذ جوايز مبارزه با پايمال‌كردن حقوق بشر در صدر قرار داريم.

اين دو مدعای اساسی عبارت  است از: (۱) «يكي از ويژگي‌هاي عجيب و منحصر به فرد [نظام ايران] ش "قهرمان‌پروري" يا "قهرمان‌سازي" آن مي‌باشد». (۲) «بهترين دليل اين مدعا شمار جوايز بين‌المللي است كه ايرانيان ناراضي ظرف دو دهه گذشته از آن خود ساخته‌اند». تمامی مطالب بعدی نويسنده در اثبات اين دومدعاست. اما هردو مدعای نويسنده از بن نادرست است، به اين دلايل:

(۱) نظام جمهوری اسلامی ايران تنها نظامی در جهان نيست و نبوده است که از مخالفان خود «قهرمان» ساخته است. نظام جمهوری اسلامی ايران خود مولود «قهرمان‌سازی» نظام پادشاهی پهلوی بوده است که با سرکوب گسترده‌ی خود زمينه‌ی «قهرمانی»اش را فراهم کرده است. به همين منوال، مخالفان اتحاد جماهير شوروی، مخالفان دولتهای تک‌حزبی بلوک شرق، مخالفان دولت تزاری روسيه، مشروطه‌خواهان ايران، انقلابيون فرانسه و انقلابيون امريکا و هرچه عقب برويم، هرجا که مخالفی و سرکوبی وجود داشته است، قهرمانان نيز وجود داشته‌اند و مسوؤل مستقيم آن جز نظام حاکم نبوده است. آيا می‌توان تصور کرد که ابراهيم (ع) بدون مصائبش و سقراط و عيسی مسيح (ع) و محمد (ص) و علی (ع) و حسين (ع) بدون مصائب‌شان و بدون ستمگرانی که به آنان ستم کردند می‌توانستند چنين مقامی را در تاريخ بيابند که اکنون دارند؟ بنابراين، می‌توان اين بحث را کرد که «قهرمان‌سازی» يا «شهيدسازی» يکی از ويژگيهای جامعه‌های عقب‌مانده و توسعه‌نيافته است که به دليل سرکوب گسترده‌ی سياسی روی می‌دهد و از همين روست که کشورهای دارای ثبات سياسی و توسعه‌ی اجتماعی ديری است که ديگر هيچ شهيد و هيچ قهرمان بزرگی به بشريت تقديم نکرده‌اند. غرب جديد ديگر بعد از تامس مور (۱۵۳۵) و جوردانو برونو (۱۶۰۰) شهيدی نداشته است، با گاليله(۱۶۴۲–۱۵۶۴) عصر قهرمانان فکری بزرگ به پايان رسيد، و رهبران بزرگ سياسی نيز، اما عجيب است که در عقب‌مانده‌ترين جامعه‌های غيرغربی شاهد ظهور لنين و استالين و مائو و گاندی و هوشی‌مين و کاسترو و خمينی، و در بخشی از اروپای عقب‌مانده نيز در دوره‌ای شاهد ظهور فرانکو و موسولينی و هيتلر، باشيم. گويی بزرگی رهبران ملتها نسبت مستقيمی با کوچکی ملتهايشان دارد. بنابراين، می‌توانيم با شواهد فراوان نشان دهيم که مدعای نخست آقای زيباکلام از بن نادرست است و نظام جمهوری اسلامی ايران از اين حيث در تاريخ بی‌همتا نيست. اما در خصوص مدعای دوم نويسنده چه بگوييم که معتقد است:

واقعيت آن است كه مساله دريافت جوايز يا سوءشهرت ايران چندان ارتباطي با وضعيت حقوق بشر يا وضعيت زنان يا شمار زندانيان سياسي يا درجه آزادي مطبوعات و اين دست معيارها پيدا نمي‌كند، چرا كه اگر ملاك اهداي آن جوايز، رفتار با مخالفان و ناراضيان مي‌بود، يا ملاك تعداد زندانيان سياسي مي‌بود، در آن صورت هم رفتار بسياري از كشورهاي ديگر در منطقه با مخالفينشان به مراتب هولناك‌تر از رفتار رژيم ايران با مخالفينش است و هم شمار زندانيان سياسي‌شان به مراتب بيشتر از ايران است. مصر، عربستان يا كشور دو ميليوني اردن، به تنهايي ده‌ها و صدها برابر ايران زنداني سياسي دارند. يا اگر ملاك آزادي مطبوعات باشد، واقعيت آن است كه حتي يكي از روزنامه‌هاي غيردولتي كه در ايران وجود دارند، در سوريه، عربستان، امارات يا اردن اجازه چاپ ندارند. ايضا وضعيت زنان و عملا هر ملاك و معيار ديگر سياسي و اجتماعي. پاسخ مسوولان ايران به اين تبعيض آن بوده كه به واسطه اسلاميت نظام و ضدغربي بودن آن، اين وضعيت پيش آمده، اما مشكل در جاي ديگري است.

اشكال در وجود همان ويژگي منحصر به فرد نظام اسلامي ايران است.

صادق زيباکلام در اينجا از مقايسه‌ی ايران و کشورهای ديگری که نظامی سرکوبگر دارند نتوانسته است به نتيجه‌ای دلخواه دست يابد. او از خود می‌پرسد اگر کشورهای ديگری نيز در منطقه وجود دارند که روشنفکران را سرکوب می‌کنند چرا در اين ميان بايد بيشترين جوايز به ايرانيان برسد. پس حتما ريشه‌ی آن در کشور ماست. او مدعی است که اين امر در رفتار نادرست جمهوری اسلامی با مخالفانش ريشه دارد. اما اين سخن او نادرست است. اين امر در رفتار غرب ريشه دارد. آقای زيباکلام خوب می‌دانند که در زمان شاه نيز مبارزان روشنفکری وجود داشتند که زندان می‌رفتند و خارج می‌رفتند و ... اما هيچ‌گاه غرب به آنان نه جايزه می‌داد و نه بورس. حتی اگر زورش می‌رسيد دانشجويان مخالف با شاه را نيز کت‌بسته به شاه تحويل می‌داد. از همين رو، نه شاملو جايزه گرفت، نه ساعدی، نه شريعتی و نه بازرگان و نه هيچ ايرانی روشنفکر و مخالف ديگری. چرا؟ آن زمان شاه نيز همچون بسياری از کشورهای ديکتاتور امريکای لاتين و منطقه متحد غرب بود. در واقع، برای امريکا دونوع ديکتاتوری وجود دارد، ديکتاتوری بی‌خطر برای غرب و ديکتاتوری خطرناک برای غرب. بنابراين، امريکا و غرب در آن زمان جوايز خود را به ناراضيان شوروی و بلوک شرق می‌دادند. پس بايد پرسيد چرا غربيها سعی می‌کنند برای ما «قهرمان» بسازند؟ و نقش جمهوری اسلامی ايران در اين ميان چيست؟ اين دو را بايد با يکديگر ديد؟



آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=96
مشاهده [ ۳۶۳۵ ] :: دنبالک [ ۱۳۹۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9