چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۵۵۵۶۵۷۵۸

۵۹

۶۰۶۱۶۲۶۳۶۴۶۵>آخر

: صفحه


شماره: ۳۸۶
درج: دوشنبه، ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ | ۸:۴۶ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۸ مهر ۱۳۹۳ | ۳:۰۲ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • پروفسور روزن، من یک عذرخواهی به شما بدهکار بودم!‏

از بعد از ظهر روز شنبه که از دوستی شنیدم استنلی روزن، فیلسوف معاصر امریکایی، درگذشته است ‏تأسفی عمیق و شرمی سنگین بر دلم نشسته است. او هشت نه سال پیش برایم کاری کرد که نتوانستم از ‏عهدۀ شکرش برآیم و بعد از آن چنان به افسردگی عمیق خودم بازگشتم که حتی نتوانستم برایش توضیح ‏دهم که علت این سکوت و بی‌خبری چه بود؟ اما داستان چه بود؟


۵

شماره: ۳۸۵
درج: پنجشنبه، ۸ خرداد ۱۳۹۳ | ۵:۵۶ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۸ خرداد ۱۳۹۳ | ۵:۵۶ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • وقتی «مرد»ی زنی را دوست دارد!

‏«عشق» را به گونه‌هایی متفاوت و گاه بس متضاد تأویل و تفسیر کرده‌اند. و در این میان ‏‏«مرد» در مقام عاشق نیز به صورت‌های متفاوت توصیف شده است: از «دیوانه» و «شیدا» تا ‏‏«شهوت‌پرست» درنده‌‌خویی که برای ارضای میل خود از انجام دادن هیچ‌ خشونت و بیرحمی ‏فروگذاری نمی‌کند! برای اثبات هر نظری البته می‌توان نمونه‌هایی از تاریخ واقعی و ادبیات ‏آورد. در اینجا من می‌خواهم نمونه‌ای را از قول ابوحیان توحیدی گزارش کنم که در قرن چهارم ‏هجری اتفاق افتاده است و از قضا بی‌آنکه قصد داستا‌ن‌پردازی در آن بوده باشد جان می‌دهد برای ‏آفریدن داستان یا فیلمنامه‌ای که برخی ارزش‌های والای انسانی را در هر دوره و زمانه‌ای و در ‏هر مکان و در میان هر قومی به‌خوبی به نمایش می گذارد.‏


۰

شماره: ۳۸۴
درج: سه شنبه، ۶ خرداد ۱۳۹۳ | ۹:۳۱ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۶ خرداد ۱۳۹۳ | ۹:۳۱ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • متن دوم زبان خارجی (۱):در فلسفۀ جدید چه چيزی «جدید» است؟

برای درس زبان خارجی (۱) این نیمسال دو متن داده بودم که یکی را پیشتر منتشر کردم: فلسفه و زندگی. اکنون متن دوم را ‏منتشر می‌کنم که هفت هشت سال پیش نیز آن را با بچه‌ها کار کرده بودم، اما فقط شفاهی ترجمه کرده بودم و بچه‌‌ها سر کلاس ‏نوشته بودند و نسخه‌ای هم از آن نداشتم و به‌ناگزیر نشستم ترجمه‌اش کردم. ‏


۲

شماره: ۳۸۳
درج: جمعه، ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ | ۳:۴۵ ب ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ | ۴:۱۱ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

فلک به مردم نادان دهد زمام امور

  • دربارۀ «سیاستمداری» در مقام «زمامداری»: «سوارکاری» یا «کشورداری»؟‏

دیشب به مناسبتی که یادی از «اسب» و «سیاست» و «سوارکاری» رفت به یاد این نوشتۀ ‏قدیمم افتادم که در سایت قدیمم آمده بود. گفتم شاید بازنشر آن بی‌مناسبت نباشد. اما افزودن این ‏نکته هم شاید در اینجا بی‌مناسبت نباشد. «زمام» (‏rein‏) کلمه‌ای است عربی که برای دهنه یا افساری به کار ‏می‌رود که به دهان شتر یا اسب می‌بندند و سوارکار با «سفت کشیدن» یا «تنگ کشیدن» ‏‏(‏tightening‏) یا «شل کردن» (‏loosening‏ یا ‏laxation‏) آن حیوان را مهار و هدایت می‌کند. ‏ترکیب «زمامدار» فارسی است و شاید نتوان در انگلیسی برای آن معادلی یافت. اصطلاح ‏tightening the reins‏ که همین کلمات مربوط به سوارکاری در آن یافت می‌شود به معنای ‏‏«چارچشمی مراقب کسی یا چیزی بودن» است و معنای تحت‌اللفظی ندارد. به این جملۀ انگلیسی ‏توجه کنید: ‏


۳

شماره: ۳۸۲
درج: پنجشنبه، ۱۴ فروردين ۱۳۹۳ | ۶:۳۸ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۴ فروردين ۱۳۹۳ | ۶:۳۸ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دربارۀ «فروپاشی» و «فرو پاشیدن»‏

دیشب داشتم مطلبی می‌خواندم که رسیدم به این جمله: «معمولا بسیاری از ایرانیان از گذشته ‏خود پس از فروپاشی ساسانیان (دوره اسلامی) دوری می کنند و دوست ندارند درباره آن بدانند یا ‏صحبت کنند و اگر هم می کنند با دیدی منفی به آن نگاه می کنند». چیزی که در این جمله بیش از ‏همه ‏ نظرم را ‏جلب کرد، کاربرد «فروپاشی» بود. ‏

‏«فروپاشی» و «فرو پاشیدن» یکی از آن ترکیبهای غیرطبیعی و به‌ظاهر نادرستی است که ‏گمان می‌کنم از راه ترجمۀ ‏‎“collapse”‎‏ انگلیسی به فارسی قدم گذاشته باشد، به‌ويژه بعد از آنچه ‏به «فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی» در دهۀ ۱۹۸۰ مشهور شد. به گواهی فرهنگنامه‌های ‏‏«معین» و «دهخدا» تا پیش از این ترکیبی به صورت «فرو پاشیدن» و «فروپاشی» در زبان ‏فارسی نبوده است. ترکیبهای رایج با «فرو» این ترکیبها بوده است: «فرو آمدن»، «فرو ‏باریدن»، «فرو چکیدن»، «فرو رفتن»، «فرو ریختن»، «فرو بردن»، «فرو دادن»، «فرو ‏کردن»، «فرو بستن»، «فرو خواندن»، «فرو ماندن»، «فرو نشاندن»، و نیز «فروتنی» و ‏‏«فروتن». ‏

اما «پاشیدن» در این ترکیبها به کار می‌رود: «پاشیدگی»، «پاشیده شدن»، «پاشیده»، «از ‏هم پاشیدن».‏

اکنون می‌توان پرسید که چه چیز ترکیبهای «فروپاشی» و «فرو پاشیدن» را برای زبان ‏فارسی غیرطبیعی و نادرست یا بی‌معنا می‌سازد؟  تصوری که ما از «فرو» و «پاشیدن» داریم. ‏هنگامی که جزء «فرو» بر سر فعلی می‌آید یا به معنای «داخل» و «درون» است یا به معنای ‏‏«بر» و «روی» چیزی یا «پایین آوردن» چیزی. اما «پاشیدن» همواره به سوی «بیرون» است ‏و نه «درون». چیزی به سمت داخل نمی‌پاشد، بلکه به سمت بیرون می‌پاشد. بنابراین، کسی که ‏فارسی را به‌طور طبیعی بفهمد، نمی‌تواند تصور کند که چگونه چیزی به سمت درون می‌پاشد؟ ‏کسانی که دوست دارند این تعبیر را به معنای «نابودی» و «زوال» و «پراکندگی» و «تجزیه» ‏و «انحلال» حفظ کنند، بهتر است همان «از هم پاشیدن» و «از هم پاشیدگی» را به کار ببرند که ‏در فارسی هست و وافی به مقصود نیز.‏

این هم یکی دیگر از درسهای ادیب و ویراستار فاضل و مترجم توانا آقای اسماعیل سعادت. ‏


۲

اول<۵۵۵۶۵۷۵۸

۵۹

۶۰۶۱۶۲۶۳۶۴۶۵>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9