چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۶۰

۶۱

۶۲۶۳۶۴۶۵۶۶۶۷۶۸۶۹۷۰>آخر

: صفحه


شماره: ۳۷۶
درج: يكشنبه، ۲۲ دی ۱۳۹۲ | ۹:۴۸ ب ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۲۲ دی ۱۳۹۲ | ۹:۴۸ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد تولد دکترعزت‌الله فولادوند عزیز

به همت بر و بچه‌های «روزنامۀ شرق» امروز ویژه‌نامه‌ای به مناسبت هفتاد و هشتمین ‏سالگرد تولد دکتر عزت‌الله فولادوند، مترجم آثار بزرگ فلسفی و نویسنده و صاحب‌نظر در فلسفۀ ‏سیاسی، منتشر شده است. من هم چیزی به همین مناسبت نوشته‌ام که می‌توانید در اینجا بخوانید. ‏تمام ویژه نامه هم در اینجاست. ‏
 

 

۰

شماره: ۳۷۵
درج: شنبه، ۱۴ دی ۱۳۹۲ | ۱۰:۱۵ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۱۴ دی ۱۳۹۲ | ۱۰:۵۵ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • وقتی کیارا نایتلی گفت: «کات! این در فیلمنامه نبود؟»‏

خشونت خانوادگی علیه زنان یکی از شرم‌آورترین کارهایی است که ممکن است از مردی ‏سر بزند، با این همه سر می‌زند، حتی از مردان فرهیخته‌ای که ممکن است هرگز چنین گمانی ‏دربارۀ آنها نرود! شاید مردان در لحظاتی آن‌قدر خشمگین باشند یا آن‌قدر از خود بی‌خود که ندانند ‏چه می‌کنند و بعد پشیمان شوند، شاید زنان نیز آنان را تحریک کنند، با این همه آنها آن کارها را ‏می‌کنند و به هر حال، انتظار می‌رود که دست کم کارهایی نکنند که دیگر اختیاری نداشته باشند، ‏مثلاً، استفاده از مواد مخدر و دیگر چیزهایی که اختیار را از آدمی سلب می کند. خویشتنداری ‏چاره‌ای قدیمی است.‏

سالها قبل که در کوچۀ مینای نیاوران می‌نشستم، همسایه‌ای داشتم که شبها خواب را بر من ‏حرام می‌کرد. از ساعت ۱۲‌شب تا حدود ۲ بامداد صدای کاسه و قابلمه و جیغ و فریاد بود که ‏آرامش از من می‌ربود و مرا میان «مداخلۀ بشردوستانه» و «رعایت حریم خصوصی» و ‏استفاده از «حقوق شهروندی» خودم مردد می‌کرد. و البته، «مداخلۀ بشردوستانه» و استفاده از ‏‏«حقوق شهروندی»، هیچ یک نیز هیچ وقت به واقعیت نپیوست و «حفظ حریم خصوصی» بود ‏که پیروز شد. اتاق خواب من، درست پشت به آشپزخانۀ آنها بود. باری، سالی که من به آن ‏مجموعه رفتم، زن بعد از هفت سال ازدواج مشترک تازه صاحب فرزندی شده بود، شاید به این ‏دلیل که به او گفته بودند، چاره «بچه» است! یکی دوسال بعد آن دو از هم جدا شدند و زن هم ‏آپارتمانش را به من اجاره داد و به خانۀ مادرش رفت تا با مادرش زندگی کند. تازه، آن وقت بود ‏که خانم همسایه برایم گفت، شوهرش گرافیست و هنرمند بوده است و اهل «مدیتشین» و البته ‏کمی هم مواد مخدر. با این همه، حتی بعد از این همه دعوا و مرافعه شوهرش را دوست داشت و ‏می‌گفت: «هنرمند بود دیگر!».‏

این فیلم تبلیغاتی کوتاه که کیارا نایتلی برای حمایت از زنان در برابر خشونت خانوادگی ‏بازی کرده است، تفاوت «فیلم» و «واقعیت» را به خوبی روشن کرده است: جایی که می‌توان ‏فریاد زد، «کات! این در فیلمنامه نبود؟»، و جایی که دیگر نمی‌توان فریاد زد، «بس کن! قرار ما ‏این نبود؟» و البته، دیوارهای بستۀ حریم خصوصی نیز شاید هیچ فریادرسی برای کسی نگذارد. ‏بدین گونه است که هرهفته دوزن در نتیجۀ خشونت خانوادگی کشته می‌شود.‏


۱۵۶

شماره: ۳۷۴
درج: يكشنبه، ۸ دی ۱۳۹۲ | ۱۲:۲۵ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۸ دی ۱۳۹۲ | ۱۲:۲۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ترجمه‌ای دربارۀ «تحمّل»

برای رسیدن به ترجمه‌ای «دوران‌ساز» یا «درست» گاهی سال‌ها باید به انتظار نشست. از ‏دوران باستان تاکنون آثار فیلسوفان یونانی و رومی و قرون وسطی و دورۀ رنسانس بارها و ‏بارها ترجمه شده‌اند و بر آنها شرح نوشته شده و تک تک واژگان‌شان ترجمه و تفسیر شده است. ‏اینها نه لغت‌بازی و تفنن و ملانقطی بازی است و نه سر به سر کسی گذاشتن و به کسی گیر دادن ‏و کسی را خوار و بی‌مقدار انگاشتن. کوششی است برای شناخت بیشتر و بهتر. اگر جهان ‏‏«طبیعت» همواره پر از رمز و راز است و برای شناخت آن باید کوشید، جهان «متن» نیز جهان ‏‏«روح» و «اندیشه» است و برای شناخت آن نیز باید کوشید. گاهی مفسران - فیلسوفانی مانند ‏ابن رشد پیدا شده‌اند که کار مترجمان را انجام داده‌اند، بی‌انکه مترجم بوده باشند یا با زبانی بیگانه ‏آشنا، و گاهی فیلسوفانی بوده‌اند که به ترجمه پرداخته‌اند، فیلسوفانی آشنا به زبانی بیگانه، اما نه ‏به سان زباندانان حرفه‌ای: بسیاری از نوآوری‌ها و تفسیرهای درخشان هایدگر و دریدا ریشه در ‏ترجمه‌های نامعمول آنها دارد. ‏

‏«تسامح»، «تساهل»، «مدارا»، «رواداری»، «بردباری»، «شکیبایی»، «تحمل» همه ‏معادل‌هایی بوده‌اند برای واژه‌های انگلیسی ‏‎”tolerance‎‏“‎‏ و ”toleration‏‎“. اما کدام یک ‏‏«درست» است و چرا؟ این کاری است که کمتر مترجمی به عهده گرفته است: توضیح دهد که ‏چرا مثلا انتخاب زرین‌کوب (تسامح)، یا انتخاب سروش (مدارا) یا انتخاب آشوری (روا‌داری) به ‏دلایل لغوی و مفهومی، و حتی فرهنگی، برای این واژۀ غربی نادرست‌اند، گرچه «تسامح» و ‏‏«مدارا» به جای خود در فرهنگ اسلامی واجد معنایند، و «رواداری» نیز برای اصطلاحی ‏دیگر و هم‌تاریخ با ”toleration‏‎“، یعنی ”permissiveness“‏‎‎، شاید مناسب، اما باید چاره‌ای ‏دیگر اندیشید و معادلی دیگر برگزید. یک راه پرداختن به این چالش، این است که متونی را ‏ترجمه کنیم که این مفهوم را شرح می‌دهند و آن وقت سعی کنیم همۀ این معادل‌ها را در جملات ‏بنشانیم و به شیوۀ حل جدول کلمات متقاطع معادل «درست» را بیابیم. صدای متن خود بهترین ‏معیار برای ترجمۀ «درست» است. مهم نیست که در فرهنگ‌های لغت این کلمه را چطور معنا ‏کرده‌اند یا فلان استاد چه گفته است. معنا را باید از خود متن شنید. عجالة می‌گویم که در فرهنگ ‏واژگان فلسفۀ سیاسی و اخلاقی امروز دو اصطلاح ”toleration‏‎“ و ‏‎”permissiveness“‏‎‎، ‏‏«تحمل» و «رواداری»، دو اصطلاح متفاوت‌اند و دو معنای متفاوت دارند، گرچه گاهی ‏مترادف یکدیگر نیز به کار می‌روند. مقالۀ زیر از «دانشنامۀ فلسفی استنفورد»، تاریخ و ‏دلالت‌های مفهومی «تحمل» را به خوبی شرح می‌دهد. از آنجا که متن انگلیسی در دسترس است، ‏سعی کنید به جای «تحمل» از معادل‌های دیگری مانند «رواداری» و «تسامح» و «تساهل» و ‏‏«مدارا» و «شکیبایی» استفاده کنید، بعد ببینید نتیجه چیست؟ دربارۀ مفهوم «رواداری» ‏‏(‏‎”permissiveness“‏‎‎) نیز به زودی ترجمه‌ای منتشر می‌کنم.‏

این مقاله متنی بود که برای دانشجویان زبان خارجی (۱) این نیمسال، دانشجویان نیمسال سوم، ‏در نظر گرفته بودم تا در کلاس ترجمه و تفسیر کنند. ‏مقاله را می‌توانید در اینجا بخوانید.‏

 

 

۰

شماره: ۳۷۳
درج: سه شنبه، ۳ دی ۱۳۹۲ | ۱۰:۱۱ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۳ دی ۱۳۹۲ | ۱۰:۱۱ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دربارۀ «سلندر» بیضایی و کریم‌مسیحی

سال گذشته چیزی دربارۀ «سلندر»، فیلمنامه از بیضایی، و ساختۀ واروژ کریم مسیحی ‏نوشتم. اکنون منتشرش می‌کنم. آن را می‌توانید در اینجا بخوانید.‏

 

۱۶۳

شماره: ۳۷۲
درج: جمعه، ۲۹ آذر ۱۳۹۲ | ۲:۳۹ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲۹ آذر ۱۳۹۲ | ۲:۴۶ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دربارۀ نادر نادرپور و هنر ترجمۀ شعر

سال گذشته در چنین روزهایی در صفحۀ یکی از «دوستان فیس‌بوکی» چشمم به ترجمۀ شعری ‏افتاد به قلم شادروان بیژن الهی. شعر از جوزپپه اونگارت‌تی، شاعر نامدار ایتالیایی، بود. شعر ‏را می‌شناختم و ترجمه را از بَر بودم، اما به قلم شادروان نادر نادرپور. ترجمۀ الهی به نظرم ‏سست و خام رسید. بعد گشتی در اینترنت زدم و ترجمه‌های دیگری نیز از شعرهای اونگارت‌تی ‏یافتم که یکی از آنها باز ترجمه‌ای بود از همین شعر. ترجمه‌ای بود بی‌اندازه نامفهوم و بد و حال ‏آنکه مترجم خود ظاهراً شعر نیز می‌سرود. وقتی شعرهای فارسی‌اش را دیدم، آنها را آن‌قدر ‏بی‌معنی و نامفهوم نیافتم که ترجمه‌اش را. در مقایسۀ این سه ترجمه و نیز مقایسۀ آنها با اصل ‏ایتالیایی و ترجمۀ انگلیسی شعر به نکته‌هایی رسیدم که گمان می‌کنم شرح آنها برای خوانندگان ‏مشتاق به شعر و زبان و نیز دست اندر کاران ترجمه و «نظریۀ ترجمه» خالی از فایده نیست.‏

ادامۀ این یادداشت را در اینجا بخوانید.


۱۵۳

اول<۶۰

۶۱

۶۲۶۳۶۴۶۵۶۶۶۷۶۸۶۹۷۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9