چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۶۰۶۱

۶۲

۶۳۶۴۶۵۶۶۶۷۶۸۶۹۷۰>آخر

: صفحه


شماره: ۳۷۱
درج: سه شنبه، ۲۸ آبان ۱۳۹۲ | ۸:۲۶ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۲۸ آبان ۱۳۹۲ | ۸:۲۶ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دربارۀ هوشنگ کاوه و «سینما عصر جدید»اش

این مطلب را به درخواست دوستی و در رثای هوشنگ کاوه و «سینما عصر جدید» اش ‏نوشتم. یادش زنده و روانش شاد. بخوانید: «‏سینما عصر جدید: معبدی برای عشاق ایرانی فیلم».

 

۱۴۱

شماره: ۳۶۹
درج: چهارشنبه، ۲۲ آبان ۱۳۹۲ | ۳:۵۴ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲۲ آبان ۱۳۹۲ | ۳:۵۸ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • در روزهای سوگواری چه فیلمهایی ببینیم؟

بچه که بودم از روزهای سوگواری خوشم می‌آمد، چون یا دائم به مهمانی بودم، یا می‌رفتم تماشای ‏دسته‌های سینه‌زنی. آن سالها دسته‌های عزاداریی که به مشهد می‌آمدند هرکدام پرچم شهر ‏خودشان را داشتند و من عاشق دسته‌های سینه‌زنی مازندرانی یا ساروی بودم. اول به این دلیل ‏که ساری را خیلی دوست داشتم، چون عمه‌ و شوهر عمه‌ام که خدا رحمت‌شان کند ساکن ‏ساری بودند و من هر تابستان می‌رفتم آنجا و خوش بودم در این شهر و فرح‌آبادش و ‏آلیباک‌اش. دوم، به این دلیل که سارویها خوب سینه می‌زدند، خیلی محکم و مردانه و آخرش ‏هم چندتایی غش و ضعف می‌رفتند و از این چیزها. ‏

 

۰

شماره: ۳۶۸
درج: يكشنبه، ۱۹ آبان ۱۳۹۲ | ۱۰:۱۷ ب ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲۰ آبان ۱۳۹۲ | ۱۰:۴۹ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دربارۀ «شاهنشاه» و «امپراتور»‏

نظریه‌ای در ترجمه می‌گوید که ملتهای فرادست و فرودست یکسان ترجمه نمی‌کنند. ‏فرادستان در ترجمه خلاق‌اند و مفاهیم و تعبیرات را مطابق با ساختارهای زبانی و فرهنگی ‏خود بیان و دگرگون می‌کنند. به عبارت دیگر، در ترجمۀ خلاق برگرداندن دوبارۀ متن ‏ترجمه‌شده به متن اصلی سخت و دشوار است، حتی برای کسی که بر هردو زبان مسلط است، ‏چون او نمی‌تواند از راه برگرداندن تحت‌اللفظی به متن اصلی برسد.‏

چیزی نوشته‌ام «دربارۀ فرادستی و فرودستی ملتها و نظریۀ ترجمه» با شرح نمونۀ ‏‏«شاهنشاه» و «امپراتور» در ترجمه. مطالب برای انتشار در بی بی سی می‌باید کوتاه باشند و ‏من هم کوتاه کردم، هرچند باز تخفیف گرفتم و بیش از میزان مقرر نوشتم. به هر حال، در ‏آینده مطلب را مشروح و مستند یا در کتابی که برای این دست مقالاتم دربارۀ زبان در نظر ‏گرفته‌ام منتشر می‌کنم، یا در همین جا می‌گذارم. ‏

 


۰

شماره: ۳۶۷
درج: شنبه، ۴ آبان ۱۳۹۲ | ۹:۴۳ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۰ | ۲:۵۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • در معنای «تبرئه» یا justification”‎‏ “ در خداشناسی مسیحی

امروز در فیس‌بوک مطلب زیر از مهدی خلجی توجهم را جلب کرد:‏

در ذهن من بود که ترجمه‌ی انجمن کتاب مقدس از کتاب مقدس باید برگردانی دقیق به ‏شیوه‌ای کهن باشد. به تازگی وقتی برای چند قطعه به آن رجوع کردم دیدم نه تنها نثر بد و ‏گاهی مغلوطی دارد که در ترجمه‌ی پاره‌ای از اصطلاحات مهم نیز اصلاً دقیق نیست. مثلاً ‏اصطلاح ‏Justification par la foi‏ را که یکی از مهم‌ترین مضامین در الاهیات مسیحی و ‏به معنای رستگاری از راه ایمان و نه عمل صالح (شریعت) است، مترجم درست درنیافته ‏است. از جمله، در رساله‌ی پولس رسول به رومیان آورده (باب پنجم): «به ایمان عادل ‏شمرده شدیم»!‌ در ترجمه‌ی عربی آمده است: «قد تبررّنا بالایمان» که کمابیش درست است. ‏ترجمه‌ی آقای سیار الان پیش‌ام نیست و نمی‌دانم ایشان چه برگردانده‌اند.‏

 

۹

شماره: ۳۶۶
درج: سه شنبه، ۲۳ مهر ۱۳۹۲ | ۱۰:۳۱ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲۴ مهر ۱۳۹۲ | ۵:۲۱ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • مقصود از «دست/مشت آهنی در دستکش مخملی» چیست؟

برخی تعابیر یا واژه‌هایی که از زبان انگلیسی به زبان فارسی راه می‌یابند بد سرنوشتی ‏می‌یابند. یا آن‌قدر بد به کار می‌روند که تهوع‌آور می‌شوند، یا آن‌چنان تحریف می‌شوند که ‏دیگر معنایی ندارند. اولین بار که با تعبیر «دست/مشت آهنی در دستکش مخملی» آشنا ‏شدم، در ترجمۀ «خشونت»، هانا آرنت، سال ۱۳۶۰، به قلم عزت‌اله فولادوند بود. در ‏آخرین سالهای دهۀ ۷۰ این تعبیر را نخستین بار از زبان سعید حجاریان شنیدم، در ‏مصاحبه‌ای آن را به کار برد، به همان شکل اصلی در ترجمۀ فولادوند، و البته گمان ‏می‌کنم خودم نیز در اینکه این کتاب فراموش‌شده توجه برخی روشنفکران ایرانی را جلب ‏کند نقشی داشتم، چند سال قبل از حجاریان در سال ۷۵ در مصاحبه‌ای با بی بی سی، و ‏چندی بعد دیدم این تعبیر بسیار دلپسند برخی افتاده است و دائم به کار می‌رود، اما به ‏صورتی دیگر: دست آهنی به «دست چدنی» و «دستکش» به «روکش» تغییر داده شده ‏بود، شاید برای اینکه معلوم نشود این تعبیر از کجا آمده است؟ (یعنی: حجاریان) به هر ‏حال، این معنایی است که در انگلیسی دارد، معنایی که فارسی‌اش می‌شود: «یا به زبان ‏خوش یا به زور».‏


an iron fist/hand in a velvet glove:‎

something that you say when you are describing someone who seems to be ‎gentle but is in fact severe and firm: To enforce each new law the president uses ‎persuasion first, and then force - the iron hand in the velvet glove‏.‏


http://idioms.thefreedictionary.com/an+iron+hand+in+a+velvet+glove

و این هم معنایی است که برخی دیگر از آن می‌کنند:


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8908140084 

پی‌نوشت:‏

این متن را هم می‌توانید ببینید:‏


http://www.chacha.com/question/who-said%3A-%22iron-fist-and-a-velvet-‎glove%22-quote‏ 
 

تعبیر دیگرش همان سیاست «هویج و چماق» است. به هر حال، «زبان خوش» و «زور» ‏دو راهی است که انسان گاهی باید هردو را بیازماید. اما فرق مثلاً رئیس جمهور امریکا و ‏رئیس جمهور سوریه این است که اولی اول با «زبان خوش» صحبت می‌کند، بعد می‌رود ‏سراغ «زور» و دومی اول با «زور» حرف می‌زند و بعد که زورش نرسید می‌آید سراغ ‏‏«زبان خوش». این طوری است که امریکا بسیاری را پای میز مذاکره می‌کشاند. فرق ‏‏«دموکراسی» و «دیکتاتوری» همین است. حالا شما تمام تاریخ سرزمین ما را بر اساس ‏همین الگو می‌توانید تفسیر کنید و ببنید آیا اول «زبان خوش» است و بعد «زور» یا اول ‏‏«زور» است و بعد «زبان خوش»، آن هم بعد از اینکه زورشان نرسید!‏


http://www.en.wikipedia.org/wiki/Carrot_and_stick

 


۳۴۹

اول<۶۰۶۱

۶۲

۶۳۶۴۶۵۶۶۶۷۶۸۶۹۷۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9