چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 30 October 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۶۵۶۶

۶۷

۶۸۶۹۷۰۷۱۷۲۷۳۷۴۷۵>آخر

: صفحه


شماره: ۳۴۵
درج: چهارشنبه، ۲ آذر ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۷ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲ آذر ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۷ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • گرفتن میدان «آزادسازی» («التحریر»/«لیبراسیون»)!

شنبه ۱۶ بهمن ۸۹

هر جبنبش یا قیام یا انقلابی، مانند هر چیز دیگری که در این جهان روی می‌دهد، ابتکارها و نوآوریها و درسهایی برای آموختن دارد. بدین سان است که آنچه در جایی دیگر ممکن است به شکست بینجامد در جایی به پیروزی می‌رسد. جنبش کنونی مصر نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از چیزهایی که در جنبش کنونی مصر بسیار ابتکاری و نوآورانه است، (۱) «تصرف خیابان» است. در میان جنبشهای اعتراضی تاکنون رسم بر این بوده است که معترضان به خیابان بریزند، ساعتهایی را در خیابان سپری کنند، و بعد به خانه‌هایشان بروند و استراحتی بکنند. روز بعد، یا چند روز بعد، یا به مناسبتی دیگر باز به میدان آیند و همین روال را تا جای ممکن ادامه دهند. اما این شیوه، اگر زمانی کارساز بود، دیگر کارساز نیست.

اعتصابها و تظاهراتهای گسسته به نظام حاکم ستمگر امکان می‌دهد که خودش را جمع و جور کند و به قلع و قمع مخالفان و ایجاد رعب و وحشت و تثبیت مواضع دفاعی خودش بپردازن، تا جایی که در روزهای بعد مخالفان حتی نتوانند «جایی» برای «جمع شدن» بیابند! یا حتی از خانه خارج شوند. اما گرفتن یک میدان یا خیابان، آن هم در جایی که تو چشم باشد و مرکز حیاتی شهر، اگر هیچ وقت خالی نماند، به مخالفان امکان می‌دهد که «خاکی» برای خود فتح کنند که «دولت» هرگز نتواند آن را بازپس بگیرد، مگر با هزینۀ بسیار. این «زمین» به مخالفان امکان می دهد که «تنور» را گرم نگه دارند و «نان» را زود بپزند. علاوه بر این، جنبشهای کنونی مصر و تونس یک ويژگی بزرگ دیگر نیز دارند: (۲) نداشتن «رهبر سیاسی» یا «رهبر ایدئولوژیک» یا حتی حزبی شناخته‌شده و رسمی در پشت سر. بنابراین، چنین جنبشهایی را نمی‌توان به‌سادگی با «بازداشت رهبران» یا «چانه‌زنی سیاسی» متوقف ساخت. اما این همۀ داستان نیست. این جنبشها خطرهای خاص خود را نیز دارند که باید به آنها نیز بپردازیم.


۰

شماره: ۳۴۴
درج: چهارشنبه، ۲ آذر ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۴ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲ آذر ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۴ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دومین برف

جمعه ۱۵ بهمن ۸۹

با اینکه متولد تیرماه هستم، چندان علاقه‌ای به تابستان ندارم، مگر تعطیلاتش. اما زمستان چیزی دیگر است. اولین برف که بارید بسیار خوش حال شدم و باز خوش حالم که تاکنون بارشها ادامه داشته است. با برف دوم که دیروز صبح ناگهان کولاک کرد چهرۀ برخی خیابانها کاملا دگرگون شد. برخی خیابانها چنان از برف پوشیده شده بود که ماشینها تکان نمی‌توانستند بخورند. صبح جایی قرار داشتم و باید می‌رفتم. ظهر وقتی برگشتم دیدم در سربالایی‌های نیاوران برخی ماشینها مانده‌اند و منتظرند کسی بیاید شن بریزد. به خانه که برگشتم، گفتم تا دیر نشده برگردم و چندتایی عکس به یادگار بگیرم. اما برفهای خیابانها آب شده بود. به هر حال از بوستان چندتایی عکس گرفتم. امروز صبح هم آفتاب زیبایی داشت رفتم جمشیدیه و قدمی زدم. عکسها را در اینجا می‌توانید ببینید.


۰

شماره: ۳۴۳
درج: سه شنبه، ۱ آذر ۱۳۹۰ | ۱۰:۲۴ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱ آذر ۱۳۹۰ | ۱۰:۲۸ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • جلال توکلیان: بردباری و سازش‌جویی

پنجشنبه ۷ بهمن ۸۹

در شماره‌ی هشتم «مهرنامه»، جلال توکلیان مقاله‌ای در باب آیین «بردباری» در نزد مهندس بازرگان نوشته بود که بسیار به دلم نشست. از دوستان «مهرنامه» خواهش کردم رضایتش را برای انتشار مجدد مطلبش در اینجا بگیرند. موافقت کرد. از او سپاسگزارم. مطلبش را در اینجا می‌توانید بخوانید.


۰

شماره: ۳۴۲
درج: دوشنبه، ۳۰ آبان ۱۳۹۰ | ۲:۲۳ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۳۰ آبان ۱۳۹۰ | ۲:۲۳ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • بازرگان: اسلام دانشگاهی و دینداری شهرنشینان متجدد

 دی ۸۹

بخشی از نسل ما که با برخی کتابهای دینی بزرگ شد، به‌ويژه در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، شاهد نام نویسندگانی بر روی کتابها بود که هرگز عنوان یا لقبی دینی را بر سر خود نداشت، حجة‌الاسلام یا آیة‌الله، بلکه عنوانهای مهندس و دکتر بر سر آنها بود. مهندسها و دکترها کتابهای دینی می‌نوشتند، به تبلیغ دین و دفاع از آن می‌پرداختند و کتابهایشان برای درس‌خواندگان دبیرستانها و دانشگاهها و بازاریان باسواد جذابیت داشت. تصور اینکه مهندس یا دکتری تفسیر قرآن بنویسد یا از احکام و عبادات دینی دفاع کند، چنان بود که آخوندی از فیزیک و شیمی و ریاضی سخن بگوید. اما گویی وقتی چنین افرادی از دین دفاع می‌کردند ارزش دین در چشم مردم بالاتر می‌رفت، مگر نه اینکه آنها درس‌خوانده‌تر از «آخوندها» بودند و به «علوم زمان» نیز مسلط بودند. این کتابها می‌گفتند که اسلام بسیار «علمی» و «مدرن» است و با هیچ چیز «علمی» یا «مدرنی» در تضاد نیست. آن دینی که «بد» است، یا بد بود، «دین» کشیشهای مسیحی در قرون وسطی بود. اما اسلام جز علم و فلسفه و ترقی و آبادانی و آزادی و کرامت انسانی چیزی نیست. تصور این بود که اسلام تازه‌ای وجود دارد که اسلام «دانشگاهیان» است و نه فقط «اسلام آخوندها» و «روضه‌خوانها» و «عوام بی‌سواد». این «اسلام مهندسها و دکترها» در دانشگاهها وجود داشت. دانشجویان در دانشگاهها «نماز» می‌خواندند، به مسجد می‌رفتند و روزه می‌گرفتند. البته، گاهی هم بازداشت می‌شدند و به زندان می‌افتادند، چون استبدادستیز و آزادیخواه نیز بودند. دختران دانشجویی هم که می‌خواستند دینداری‌شان را نشان دهند، حجابی جدید را «مُتداول» کرده بودند که تا قبل از آن سابقه نداشت، این حجاب را مردم حجاب دختران دانشجو می‌نامیدند. اینها همه کار آن مهندس و دکترهایی بود که اسلام را در دانشگاهها ترویج می‌کردند. آنها در کشورهای اروپایی و امریکا درس خوانده بودند، خوش‌لباس و خوش‌برخورد و پاکیزه بودند، لباسهای غربی می‌پوشیدند، از طبقات مرفه و موفق شهری بودند، اما با همان کت وشلوارها و کراوات‌هایشان به نماز می‌ایستادند و روزه می‌گرفتند. مردم عادی هم که می‌دیدند این «اسلام» این قدر خوب است که «دانشگاهیان» هم قبولش دارند دیگر نمی‌توانستند به آنچه خود از قدیم داشتند با بدگمانی بنگرند.


۰

شماره: ۳۳۹
درج: شنبه، ۲۸ آبان ۱۳۹۰ | ۱:۱۸ ق ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲۸ آبان ۱۳۹۰ | ۱:۱۸ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

دین را از شیطان آن فتنه نیست که از دوکس: عالمی بر دنیا حریص و زاهدی از علم برهنه.

ابوالحسن خرقانی

  • «زنا» و «بیداد» در برابر «زنا» و «زلزله»: «علوم انسانی» (عقلی/سکولار) در برابر «علوم نقلی» (دینی/مقدس)

دوشنبه ۶ دی ۸۹

امروز در جمع دوستان بودم، به مناسبتی سخن از وضع هوا و این زمستان کساد و بی‌رونق، بی‌برف و باران، رفت. دوستی به کنایه گفت: معصیتهای «اهل اسلام» زیاد شده است، آسمان نمی‌بارد! رخت به دیار کفر باید کشید که هرچه «رحمت» است در آنجاست، توگویی در آن دیاران هیچ معصیت خدای نیست! می‌خواستم بگویم از قدیم گفته‌اند که «مستحق کرامت گناهکاران‌اند»، دیدم که این سخن امروز وارونه است که «مستحق عقوبت بی‌گناهان‌اند» و «سزاوار دولت گناهکاران»! چیزی نگفتم. باری، یادم آمد که چیزی آماده کرده بودم، پیشتر به همین مناسبت، اما کنار گذاشته بودم. اکنون منتشر می‌کنم. بادا که «رحمت» الهی شامل حال ما بشود و حضرت باری تعالی، معصیت «جباران» و «دروغگویان» را به پای مردم ستمدیدۀ این سرزمین نگذارد. آمین یا رب‌العالمین.


۰

اول<۶۵۶۶

۶۷

۶۸۶۹۷۰۷۱۷۲۷۳۷۴۷۵>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۹ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9