پنجشنبه، ۱۷ آبان ۱۴۰۳ | 
Wednesday, 6 November 2024 | 
روزنامه‌ها دفتريادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
 جستجو  بایگانی روزنامه‌ها 
جمعه، ۱۵ دی ۱۴۰۲ | ۳:۲۷ ب ظ
Friday, 5 January 2024 | 06:57 AM
  • گوینده (من قال) یا گفته (ماقال)؟

آیا اگر کسی ادعا کرد سخن او سخن خداست می‌توانیم چنین سخنی را از او بپذیریم؟ برای اینکه سخنی سخن خدا باشد چه چیزی لازم است؟ سخن خدا چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از سخنان بشری متمایز می‌کند؟ مثالی زمینی بزنیم: اگر کسی ادعا کرد بیتی یا مصرعی از فردوسی یا مولوی یا سعدی یا حافظ است (و در اثار شناخته‌شدهٔ آنها نبود) چه معیاری برای پذیرش سخن او در این انتساب هست

۰
پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۴۰۲ | ۳:۱۱ ق ظ
Wednesday, 3 January 2024 | 06:41 PM
  • آیا «تردید» همان «شک» است؟ (۱)

زبان روزانهٔ ما پر از کلماتی است که گویی با یکدیگر مترادف‌اند و این کلمات را می‌توان جایگزین یکدیگر کرد. اما هنگامی که به دقت در معانی کلمات بنگریم متوجه می‌شویم که در واقع هیج دو کلمه‌ای از هرحیث به یک معنا نیستند و تفاوت‌هایی ظریف میان آنهاست که شاید در وهلهٔ نخست به دیده در نیایند، اما این تفاوت‌ها مهم‌اند و کاربر آگاه زبان می‌شاید و می‌باید به این تفاوت‌ها توجه کند.

۰
چهارشنبه، ۱۳ دی ۱۴۰۲ | ۴:۵۲ ق ظ
Tuesday, 2 January 2024 | 08:22 PM
  • چه کسی مردم را بی‌دین می‌کند؟

   می‌فرمود که تاج‌الدّین قبایی را گفتند که این دانشمندان در میان ما می‌آیند و خلق را در راه دین بی‌اعتقاد می‌کنند. گفت: نی ایشان می‌آیند میان ما و ما را بی‌اعتقاد می‌کنند و الّا ایشان حاشا که از ما باشند، مثلا، سگی را طوق زرین پوشانیدی وی را با آن طوق سگ شکاری نخوانند شکاریی معنی است درو خواه طوق زرین پوش خواه پشمین. آن عالم به جبه و دستار نباشد، عالِمی هنری است در ذات وی که آن هنر اگر در قبا و عبا باشد تفاوت نکند چنانک در زمان پیغمبر (صلی اللهّ علیه و سلمّ) قصد ره‌زنی دین می‌کردند و جامه‌ی نماز می‌پوشیدند تا مقلدّی را در راه دین سست کنند، زیرا آن را نتوانند کردن تا خود را از مسلمان نسازند واگرنی فرنگی یا جهودی طعن دین کند وی را کی شنوند؟ که «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّیْنَ اَلَّذِیْنَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُوْنَ اَلَّذِیْنَ هُمْ یُرَاؤُنَ وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُوْنَ». سخن کلی این است آن نور داری آدمیتی نداری, آدمیتی طلب کن. مقصود اینست باقی دراز کشیدن است. سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند مقصود فراموش می‌شود. بقّالی زنی را دوست می‌داشت با کنیزک خاتون پیغام‌ها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت قصّه‌های دراز فرو خواند. کنیزک به خدمت خاتون آمد گفت: «بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم!» گفت: «به این سردی؟» گفت: «او دراز گفت, اما مقصود این بود! » اصل مقصود است, باقی دردسر است.
فیه مافیه، فصل هجدهم.

۰
search fallosafah.org search the web
Google MSN AlltheWeb
Yahoo AltaVista Parseek
روزنامه‌ها دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۱۷ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9