دوشنبه، ۱۴ آبان ۱۴۰۳ | 
Sunday, 3 November 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<

۱

۲۳۴۵۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه


شماره: ۶۸۴
درج: جمعه، ۱۵ دی ۱۴۰۲ | ۳:۲۷ ب ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۱۵ دی ۱۴۰۲ | ۳:۲۷ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • گوینده (من قال) یا گفته (ماقال)؟

آیا اگر کسی ادعا کرد سخن او سخن خداست می‌توانیم چنین سخنی را از او بپذیریم؟ برای اینکه سخنی سخن خدا باشد چه چیزی لازم است؟ سخن خدا چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از سخنان بشری متمایز می‌کند؟ مثالی زمینی بزنیم: اگر کسی ادعا کرد بیتی یا مصرعی از فردوسی یا مولوی یا سعدی یا حافظ است (و در اثار شناخته‌شدهٔ آنها نبود) چه معیاری برای پذیرش سخن او در این انتساب هست


۰

شماره: ۶۸۳
درج: پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۴۰۲ | ۳:۱۱ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۴۰۲ | ۳:۱۱ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • آیا «تردید» همان «شک» است؟ (۱)

زبان روزانهٔ ما پر از کلماتی است که گویی با یکدیگر مترادف‌اند و این کلمات را می‌توان جایگزین یکدیگر کرد. اما هنگامی که به دقت در معانی کلمات بنگریم متوجه می‌شویم که در واقع هیج دو کلمه‌ای از هرحیث به یک معنا نیستند و تفاوت‌هایی ظریف میان آنهاست که شاید در وهلهٔ نخست به دیده در نیایند، اما این تفاوت‌ها مهم‌اند و کاربر آگاه زبان می‌شاید و می‌باید به این تفاوت‌ها توجه کند.


۰

شماره: ۶۸۲
درج: چهارشنبه، ۱۳ دی ۱۴۰۲ | ۴:۵۲ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۱۳ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۵۳ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • چه کسی مردم را بی‌دین می‌کند؟

   می‌فرمود که تاج‌الدّین قبایی را گفتند که این دانشمندان در میان ما می‌آیند و خلق را در راه دین بی‌اعتقاد می‌کنند. گفت: نی ایشان می‌آیند میان ما و ما را بی‌اعتقاد می‌کنند و الّا ایشان حاشا که از ما باشند، مثلا، سگی را طوق زرین پوشانیدی وی را با آن طوق سگ شکاری نخوانند شکاریی معنی است درو خواه طوق زرین پوش خواه پشمین. آن عالم به جبه و دستار نباشد، عالِمی هنری است در ذات وی که آن هنر اگر در قبا و عبا باشد تفاوت نکند چنانک در زمان پیغمبر (صلی اللهّ علیه و سلمّ) قصد ره‌زنی دین می‌کردند و جامه‌ی نماز می‌پوشیدند تا مقلدّی را در راه دین سست کنند، زیرا آن را نتوانند کردن تا خود را از مسلمان نسازند واگرنی فرنگی یا جهودی طعن دین کند وی را کی شنوند؟ که «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّیْنَ اَلَّذِیْنَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُوْنَ اَلَّذِیْنَ هُمْ یُرَاؤُنَ وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُوْنَ». سخن کلی این است آن نور داری آدمیتی نداری, آدمیتی طلب کن. مقصود اینست باقی دراز کشیدن است. سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند مقصود فراموش می‌شود. بقّالی زنی را دوست می‌داشت با کنیزک خاتون پیغام‌ها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت قصّه‌های دراز فرو خواند. کنیزک به خدمت خاتون آمد گفت: «بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم!» گفت: «به این سردی؟» گفت: «او دراز گفت, اما مقصود این بود! » اصل مقصود است, باقی دردسر است.
فیه مافیه، فصل هجدهم.


۰

شماره: ۶۸۱
درج: سه شنبه، ۱۲ دی ۱۴۰۲ | ۲:۵۹ ق ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱۲ دی ۱۴۰۲ | ۲:۵۹ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی او فسون
صد نشان نادیده از ره می‌دهند
تا گمان آید که ایشان زان دهند
چون بسی ابلیس آدم‌روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست

مولوی

  • چون بسی ابلیس آدم‌روی هست...

از جمله مسائلی که دین و عرفان و فلسفه و سیاست از قدیم با آن دست به گریبان بوده‌اند افراد شیاد و دغلگاری است که خود را «دیندار» و «عارف» و «صوفی» و «سیاستمدار» و «حکیم» و «فیلسوف»، و امروز «روشنفکر» و «فرهیخته» و «فرزانه»، می‌نامند یا مردم آنان را به این نام‌ها می‌شناسند، چون تبلیغاتچی‌های روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چنین چیزی را برساخته‌اند، اما آنان در واقع شیادان و فریبکارانی دغلکار و فرومایه بیش نیستند و معمولاً هنگامی مردم پی به شیادی و دغلکاری این افراد و تبلیغاتچی‌های مزدور یا نامزدور آنان می‌برند که دیگر کار از کار گذشته است. اما چرا فریبکاری و شیّادی در دین و فلسفه و حکمت و عرفان و سیاست و ادبیات و روشنفکری بیش از هر علم یا فن و پیشهٔ دیگری چنین آسان و چنین زیانبار است؟ 


۰

شماره: ۶۸۰
درج: شنبه، ۲ دی ۱۴۰۲ | ۳:۰۳ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲ دی ۱۴۰۲ | ۳:۰۷ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «مغالطه» و «مباهته» به نام «نقد»!: «مغالطهٔ پهلوان‌پنبه» به سبک مهدی خلجی

مهدی خلجی پس از نخستین افاضات خود، در کانال تلگرامی‌‌اش، ۱۲ مارس ۲۰۲۳/۲۱ اسفند ۱۴۰۱، دربارهٔ «قلندر» و «رند» و «بوئمی» و «ترجمهٔ فرهنگی» و دیگر قضایا که با پاسخ من مواجه شد («نه هرکه سر بتراشد قلندری داند»، ۸ فروردین، ۱۴۰۲) بی‌آنکه به رسم «شرف» یا «اخلاق» یا «قانون» پاسخ من به حملات خودش را در همانجایی که به من «حمله» کرده بود منتشر کند ـــ وقتی کسی از  جایی و در پیش چشم دیگران و در فضای عمومی به کسی دیگر «حمله» می‌کند، می‌باید آن‌قدر «شرف» داشته باشد که «پاسخ» او به مدعیات خودش را هم به آن خوانندگان معرفی کند و اگر «شرف» ندارد، دست کم «اخلاق» و «قانون» می‌باید او را به چنین کاری ملزم کند! ـــ یا پاسخی به دفاعیات من و نقد گفته‌های خودش بدهد و از مدعیات خودش دفاع کند یا پاسخ مرا به خوانندگانش معرفی کند، همان کاری که من با نوشتهٔ او کردم و به کانال تلگرامی او ارجاع دادم، یا بابت آن سخنان نادرست و جاهلانه‌ای که از خود بافته و سر هم کرده بود دست کم از خوانندگانش پوزش بخواهد، بار دیگر در ۲۳ آوریل/۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، بی‌آنکه به روی خودش بیاورد، با درسی که از بار پیشین آموخته بود (رجوع شود به: فروتر، ص ۴۹-۴۸)، این بار در به اصطلاح نقدی با عنوان «درباره‌ی ترجمه‌ی فارسی «“نقد چیست؟” میشل فوکو» باز عَلَم «حمله» برافراشت و گرد و خاکی تازه به پا کرد تا به جای بازنشر پاسخ من یا دفاع از آنچه گفته بود یا پوزش‌خواهی از خوانندگانش بابت آن‌همه یاوه‌های سرسری و جاهلانه و کاهلانه و خودبافته که گفته بود باز به حمله‌ای نو بپردازد و فراری رو به پیش را آغاز کند و جبهه‌ای دیگر بگشاید، تا مگر آن سخنان نادرست و یاوه‌ای که دربارهٔ ترجمه‌ای متعلق به حدود ۲۰ سال پیش من و «ترجمهٔ فرهنگی» و اصطلاحاتی مانند «قلندر» و «رند» و «بوئمی» گفته بود در این گرد و غبار تازه و خودبرانگیخته گم و ناپدید و فراموش شود! 


۰

اول<

۱

۲۳۴۵۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / دوشنبه، ۱۴ آبان ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9