جمعه، ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ | 
Thursday, 21 September 2023 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۲

۳

۴۵۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه


شماره: ۶۶۶
درج: دوشنبه، ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ | ۱۲:۱۱ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ | ۷:۱۸ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • تفاوت «انتقاد» (criticism) و «نقد» (critique) در زبان انگلیسی

پیشینیان یا قدما کتاب‌هایی داشتند به نام «آداب» که در آن روش‌ها و هنجارها و مفاهیم هر کاری را مطابق با خرد/حکمت و پسند و رسم زمانهٔ خود شرح می‌دادند، از آن جمله بود: «آداب المعلمین و المتعلمین»، در اینکه آموزگاران و دانش‌آموزان چگونه باید رفتار کنند. در اینکه آموزش و یادگیری همچون هر کار دیگری از جمله خوردن و پوشیدن خود نیازمند «آداب» است شکی نیست، اما گویا به برکت «انقلاب اسلامی ایران» و برافتادن هرگونه «آداب» و «رسم و رسومی» ما نه تنها «آداب» تمدن و «رسم و رسوم» قدیم یا سنّت سنجیده و حکیمانهٔ ایرانی – اسلامی در کارها را از یاد برده‌ایم، بلکه «آداب» و «رسم و رسوم» جدید غربی را هم نیاموخته‌ایم و امروز هرچیزی را به نام «نقد» روا می‌شمریم، از جمله دروغ و افترا و تحریف! 


۰

شماره: ۶۶۵
درج: شنبه، ۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ | ۱:۱۹ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ | ۱:۲۳ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • خوبی «راننده» مهم نیست، خوبی «وسیلۀ نقلیه» مهم است!

وقتی از رابطۀ «راننده» («رهبر») با «وسیلۀ نقلیه» («جامعه») سخن می‌گوییم و به دنبال بهترین راه نظارت بر کار راننده برای تأمین سلامتی سرنشینان و وسیلۀ نقلیه هستیم، «خوبی» و «مهارت» راننده قبل از به دست گرفتن رانندگی «وسیله» اهمیت چندانی ندارد، چرا؟ چون راننده هر مهارتی داشته باشد و هر جوازی هم که به او داده باشند می‌تواند مربوط به گذشته باشد و در مراحل مختلف زندگی تغییر کند. بهترین راننده هم همیشه در بهترین حال نیست: او خسته می‌شود، بیمار می‌شود، پیر می‌شود، دستانش لغوه می‌گیرند، چشمانش ضعیف می‌شوند و حتی سلامت روحی و روانی‌اش را از دست می‌دهد. بنابراین، همواره لازم است بر کار «راننده» نظارت شود. به او اجازه داده نشود بیش از حد معینی در روز رانندگی کند، سلامتش زیر مراقبت باشد و به موقع خود نیز بازنشسته شود. اما آیا همین ملاحظات ساده که دربارۀ تمامی صاحبان حرفه‌ها رعایت می‌شود در خصوص «رهبران» مادام‌العمر کشورها نیز رعایت می‌شود؟ آیا آنها بازنشسته می‌شوند، آیا آنها به دلیل بی‌مبالاتی جریمه یا توقیف می‌شوند؟ آیا کسی سلامت روحی و روانی آنها را زیر نظر دارد، آیا کسی به بی‌کفایتی آنها و برکناری‌شان می‌تواند بیندیشد و آن را بر زبان آورد؟ در یک کلام، آیا هیچ نظارتی بر کار آنها از سوی تمامی افراد جامعه وجود دارد، همچون دیگر حرفه‌ها و مشاغل؟


۰

شماره: ۶۶۴
درج: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۳:۳۰ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۳:۳۰ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • نسبت «جامعه» با «رهبر»انش: تمثیلی در سیاست و کشورداری

در زندگی روزانۀ ما همواره موقعیت‌هایی وجود دارد که ما در آن موقعیت‌ها هیچ اختیاری در مهار و تعیین سرنوشت خویش نداریم. ما سوار تاکسی و اتوبوس و مترو و قطار و هواپیما و کشتی می‌شویم، و تا هنگامی که سوار بر این وسایل نقلیه هستیم از هدایت آنها برکنار هستیم و جان‌مان در دستان رانندگان است، به زیر تیغ عمل جراحی می‌رویم و بیهوش می‌شویم، و پزشک هرچه خواست می‌تواند بر سرمان بیاورد، سرمان را به دست آرایشگر و تیغ و قیچی او می‌سپاریم، بی‌اعتنا به اینکه او ممکن است روانی باشد و به ما آسیب بزند، به نسخۀ پزشک عمل می‌کنیم و داروها یا سم‌هایی را وارد بدن‌مان می‌کنیم که ممکن است برای ما کشنده باشند. با این حال، دست از اختیار می‌شوییم و ظاهراً سر و تن و تمامی وجود خودمان را دست کسانی می‌سپاریم که هر اشتباه آنان ممکن است به قیمت تمامی زندگی ما تمام شود، چرا؟ تقسیم کار در زندگی اجتماعی سبب شده است که هرکس برای رفع نیازهای دیگرش به دیگران اعتماد کند و خود را به دست آنان بسپارد. از همین رو، جامعه جوازهایی فراهم کرده است تا افراد مطمئن باشند که راننده و نانوا و آشپز و آرایشگر و خلبان و آموزگار و پزشک، و هرکس دیگری، همگی در کارشان مهارت دارند و اگر اشتباهی هم بکنند عمدی نیست و تصادفی است و اگر عمدی باشد حتماً مجازات خواهند شد. با این همه، جان چه بسیار انسان‌ها که قربانی اشتبا‌هات رانندگان و پزشکان یا صنعتگران ناشی یا بی‌احتیاط یا خسته و خواب‌آلود یا سهل‌انگار نشده است! 


۰

شماره: ۶۶۳
درج: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۹ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۲:۱۲ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • پیگیری سیاست‌های مغایر با منافع خویش: چرا حکومت‌ها این‌قدر بی‌خردند؟

«شاه»، «مَلِک»، «سلطان»، «خلیفه»، «حاکم»، «ولی امر»، «امیر»، «حکومت»، «نظام»، «رهبر» یا در برخی کشورها، حتی «رئیس جمهور»، یا هرچه که نامش دهیم از جمله شغل‌ها و نهادهایی است که گویی هیچ دانش و تخصصی یا هیچ گزینش و ردی یا هیچ بازنشستگی یا کناررفتنی در آنها نیست: با زور می‌آیند و با زور می‌روند! شخص کافی است به مدد «بخت»، یا بنا به عقیدهٔ برخی، به «خواست خدا» یا «سیر تاریخ»، یا «آمدن حق و رفتن باطل»، در آشوبی اجتماعی و سیاسی، به این «مقام» بادآورده دست یابد و بعد هرکاری خواست با جان و مال مردم بکند و هیچ چیز و هیچ کس هم در برابر بی‌خردی‌ها و نادانی‌ها و جنایت‌ها و تبهکاری‌های او توان ایستادگی نداشته باشد، تا هنگامی که یا مردمان به جان آیند و او و دارو دسته‌اش را با انقلابی خونین براندازند، یا دشمنان خارجی از ناخشنودی و بی‌تعلقی مردم به حکومت‌شان فرصت را غنیمت شمرند و به کشور بتازند و آو و دار و دسته‌اش را براندازند. نتیجه در هردو حال کم و بیش یکی است: ویرانی کشور و فقر و فلاکت و نگونبختی انبوه مردمان، و ثروت و قدرت بادآورده برای اندکی. تا باز زمانی بگذرد و فترتی حاصل شود و مردمان باز جانی تازه کنند و گرنه دوران‌های آرامش و آسایش در تاریخ کوتاهند و توفان‌های ویرانگر جهل و نگونبختی همواره در راه.  


۰

شماره: ۶۶۲
درج: چهارشنبه، ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۱:۴۷ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۱:۵۶ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «ادبیات» چیست!؟

از جمله چیزهایی که ما «امروزی‌ها»، یا به قول شاعر «اهالی امروز» (یا به قول برخی از «علما»:‌ «مدرن‌ها»)، برای فهم زبان فارسی نیاز داریم یکی هم دانستن زبان انگلیسی است، و این سخن نه فقط در خصوص کلماتی درست است که به صورت اصلی وارد زبان فارسی شده‌اند، مانند «کنترل» و «مدرن» و «ایده» و «رادیکال» و «اگزیستانس» و «اگزیستانسیل» و «آیرونیک» و کلماتی از این قبیل، بلکه حتی در مواردی درست است که به نظر می‌آید با کلمه‌ای قدیمی و آشنا سر و کار داریم. امروز کم‌تر واژه یا جمله‌ای در زبان فارسی روزنامه‌ها یا شبکه‌های خبری یا شبکه‌های اجتماعی هست که نتوان آن را لفظ به لفظ و راحت و بی درد سر به انگلیسی برگرداند، چون در واقع به همین گونه به فارسی برگردانده شده است. یکی از این واژه‌ها «ادبیات» است. چند روز پیش در خبری از بی بی سی به یکی از این کلمات آشنا اما بی‌معنا برخوردم. نمی‌دانم وقتی از قول بی بی سی (۳۰ مارچ ۲۰۲۳) می‌خوانیم: «محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر پیشین خاتمی در واکنش به توییت جواد سلیمانی، امام جمعه شهرستان لاهیجان درباره حجاب اجباری نوشته است: ”آقای امام جمعه محترم بی‌حجاب‌ها دشمن خارجی نیستند که شهر سقوط کند. فرزندان این آب و خاک هستند. بیسیم نزنید. ادبیات شما فقط به گسترش بی‌حجابی می‌انجامد». آیا شما می‌فهمید که مقصود از «ادبیات» در اینجا چیست؟ آیا امام جمعهٔ شهر «اهل ادبیات» است؟ نویسنده یا شاعر یا ادیب است؟ یعنی، آیا مقصود همان چیزی است که همه از قدیم به نام «ادبیات» می‌شناسیم، یعنی «نوشته‌های هنری و زیبایی که ارزش نگهداری و مطالعه و بازخوانی‌های پی در پی را دارند»؟ یا آیا مقصود از «ادبیات» در اینجا «زبان» یا «واژگان» یا «طرز سخن گفتن» یا «سخنان» شخص است، چنان‌که مثلاً در قدیم به ما می‌آموختند: «با زبان خوش با مردم سخن بگویید»، «درشتی مکنید»، «ادب داشته باشید»، «درست حرف بزنید»، یا حتی گاهی تشر می‌زدند که «این چه طرز حرف زدن است، درست حرف بزن، بچه!» شاید بهتر می‌بود که آقای ابطحی خیلی راحت می‌گفتند: «این طرز حرف زدن/سخنان شما فقط به گسترش بی‌حجابی می‌انجامد»! و پای «ادبیات» را به میان نمی‌کشیدند. اما به‌راستی چرا این «ادبیات» این همه سر زبان‌ها افتاده است و ما فراموش کرده‌ایم که قبلاً چگونه سخن می‌گفته‌ایم؟ 


۰

اول<۱۲

۳

۴۵۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / جمعه، ۳۱ شهريور ۱۴۰۲
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9