شنبه، ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Saturday, 20 April 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۰۱۱۱۲۱۳

۱۴

۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰>آخر

: صفحه


شماره: ۶۱۶
درج: شنبه، ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ | ۴:۳۲ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ | ۴:۳۴ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • افتادن ‌«حجابِ نظام»: آشکارگی «ولایت سفاهت و قساوت و خباثت»!

آنچه هر جویندهٔ حقیقت و هر انقلابی خواهان آزادی و عدالت و هر مبارز برضدّ جور و ستم «ولایت سفاهت و قساوت و خباثتّ»، نخست و پیش از هرچیز دیگر، می‌باید انجام دهد دریدن پردهٔ تزویر و برانداختن «حجاب»ی است که آدمکشان و مزدوران و مبلغان «نظام حاکم» (آخوندها و روشنفکران درباری) به نام «دین» و «معنویت» و «امنیت» و «اخلاق» خود را در آن پیچیده و از چشم مردمان پنهان کرده‌‌اند. برداشتن حجاب از هرچیز نخستین منزل در راه آشکارسازی «حقیقت» آن چیز است. «حقیقت» هرگز آشکاره نیست. «حقیقت» همواره در «حجاب» است. «حجاب» پوشش است و پوسته‌ای سخت بر روی «حقیقت». اما «حقیقت» در «نامستوری» و «آشکارگی» است. از همین روست که جویندگان راه حقیقت را همواره به به پنجه‌هایی تیز و پوست‌شکاف نیاز است تا «پوستهٔ سخت» («حجاب») چیزها را بدرند و «نقاب»‌ها را بردارند و چهرهٔ واقعی چیزها را آن‌گونه که هست از پس حجاب آنها بیرون آورند یا چندان انتظار کشند و در کمین نشینند که چیزها خود «حجاب» و «نقاب» از چهرهٔ خویش برگیرند و خود را آشکار کنند. بنابراین، گاه نیز پیش می‌آید که حتی به این پنجه‌های تیز و پوست‌شکاف و برانداختن «حجاب نظام» و برداشتن «نقاب» نیز نیاز نیست، خدا یا طبیعت یا تاریخ یا خود آنچه هست این کار را به جای ما انجام می‌دهد، و فقط به چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن نیاز است، چون «نظام» خود دیگر چنان «گندیده» است، چنان «فرتوت» و «تهی‌مغز» و «پوسیده» است که دیگر حتی توان نگهداری «حجاب نظام» و «نقاب فریبندهٔ» خود را نیز ندارد. بنابراین، دیگر نیازی به برانداختن «حجاب نظام» و برداشتن «نقاب» از چهرهٔ کریه «نظام» نیست. «حجاب نظام» به دست خودش از سرش و از تنش می‌افتد و «عورت» او، زشتی و قباحت و سفاهت و خباثت او، و آنچه نباید آشکار می‌شد بر آفتاب می‌افتد و همگان او را آن‌گونه که هست به چشم می‌بینند. برافتادن «حجاب نظام» و «نقاب» او آن لحظهٔ «حقیقت» است که همگان به عیان می‌بینند که «سلطان» برهنه است و چه اندازه زشت و ناتوان و نفرت‌انگیز و شرم‌آور. «حجاب نظام» که برافتد، کار «نظام» تمام است، چون همهٔ هیبت پوشالی او از میان رفته است و آنچه اژدهایی وحشت‌انگیز و خونخوار می‌نمود اکنون به صورت کرمی فرتوت و باریک و شکننده آشکار می‌شود که زبونی و ناتوانی او بر همگان روشن شده است.  


۰

شماره: ۶۱۵
درج: پنجشنبه، ۳ شهريور ۱۴۰۱ | ۷:۴۸ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۳ شهريور ۱۴۰۱ | ۷:۴۹ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «کودتای امریکایی» بهتر بود/است یا «کودتای روسی»؟

اگر «سازمان نظامی حزب توده» از سال ۱۳۲۳ به بعد یا سال‌های پس از ۳۲ تا ۵۷ کودتا کرده بود، همان طور که حزب وابسته به روسیهٔ شوروی در سال ۱۳۵۷ در افغانستان کودتای کمونیستی ـ نظامی کرد، ما اکنون در چه وضعی بودیم؟ اگر «سازمان نظامی حزب توده» توانسته بود در دههٔ ۱۳۲۰ کودتا کند ما اکنون در کجای تاریخ ایستاده بودیم؟ اگر هم شاه و هم خمینی «سازمان نظامی حزب توده» را نابود نکرده بودند، ما اکنون در کجای تاریخ بودیم؟ «تاجیکستان» یا «چچن» دیگری بودیم یا «افغانستان» دیگری، یا «بلاروس»، یا شاید هم «سوریه» یا «اوکراین» دیگری؟ یا اصلاً می‌توانستیم «مجارستان» یا «چکسلواکی» یا «لهستان» دیگری باشیم!؟ شاید هم چندان فرقی نمی‌کرد، از هر راهی که می‌رفتیم درست می‌رسیدیم به همین جا که اکنون رسیده‌ایم!


۰

شماره: ۶۱۴
درج: سه شنبه، ۱ شهريور ۱۴۰۱ | ۴:۵۱ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱ شهريور ۱۴۰۱ | ۴:۵۵ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

توبه, ۳۴

  • «احبار»، «رُهبان»، «فقیهان»: کدام یک «حرام‌خوارتر» و «خون‌خوارتر»ند؟

آیهٔ ۳۴، سورهٔ توبه، دربارهٔ اینکه اکثر عالمان یهود (احبار) و مسیحیت (رُهبان) اموال مردم را به باطل می‌خورند و آنان را از راه خدا بازمی‌دارند و پول مردمان را در راه خدا خرج نمی‌کنند و به تهی‌دستان و نیازمندان کمکی نمی‌کنند و آنها را برای خود ذخیره و گنج می‌کنند مشهور است، و البته این پولی است که آنان به نام خدا و از برای خدا از مردم گرفته‌اند یا مردم به این نیت به آنان داده‌اند که در راه خدا، یعنی، کمک به مردم نیازمند، خرج کنند. اکنون تصور کنید که این «عالمان دین» به «دولت» و «خزانهٔ مملکت» و «ثروت‌های ملی» و «منابع عمومی»، زمینی و زیرزمینی، نیز دست یابند، آن‌گاه چگونه ثروت ملتی را از روی زمین و زیر زمین به یغما خواهند برد، یا در نتیجهٔ جهالت و نادانی و اسراف و تبذیر به باد فنا خواهند داد، و برای اکثر مردم نه نانی خواهند گذاشت و نه آبی!


۰

شماره: ۶۱۳
درج: چهارشنبه، ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | ۹:۳۲ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | ۹:۳۵ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • علی بن ابی‌طالب (ع) چگونه «نظام» را فدا کرد و «اخلاق» و «کرامت انسان» را حفظ کرد؟

آیا حفظ «نظام» (دولت و حکومت) از «اوجب واجبات» است یا حفظ «اخلاق» و «کرامت انسان»، یا حفظ «آزادی» و «عدالت»؟ آیا می‌توان «دین» و «اخلاق» و «انسانیت» و «وجدان» و «شرف» و «مروت» و «فتوت» و خلاصه همه چیز را برای حفظ «نظام» زیر پا گذاشت و به «آدمی بی‌همه چیز» (a man of no principle) تبدیل شد و آن‌گاه مدعی شد که «دین» حفظ شده است؟ آیا با زدن و کشتن و شکستن و بستن می‌توان از «زوال دین» پیشگیری کرد؟ اگر چنین بود که «دین جاهلیت» باید می‌ماند؟ ارزش «اسلام» در مقام «دین» به چیست؟ به اینکه فقط «دین» است، مجموعه‌ای از شعائر و مناسک، و عبادات و معاملات، و یا دینی مانند همهٔ دین‌های دیگر است؟ یا به اینکه دینی «اخلاقی» و «انسانی» و «عقلانی»، ضامن «آزادی» و «عدالت» و «کرامت انسانی» و پشتیبان «علم و حکمت» و «تعقل» و «اندیشیدن» است و به خیر و به سود زندگی عموم مردم و حافظ نوع انسان است؟ یا به اینکه دینی به سود «سلطه» و «قدرت» و «ثروت» گروهی اندک به نام شیخ و شحنه و محتسب است؟ 


۰

شماره: ۶۱۲
درج: دوشنبه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ | ۹:۰۰ ب ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ | ۹:۰۰ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • چشم در برابر چشم، دشنام در برابر دشنام، تمسخر در برابر تمسخر

آیا سزاست کسی را که در خیابان به ما دشنام داده است تا پای مرگ بزنیم یا بکشیم؟ دادگاه‌های مدنی دربارهٔ کسی که به جرم توهین یا دشنام یا تمسخر کسی را کشته است یا تا پای مرگ کتک زده است یا نقص عضوی به او وارد کرده است چگونه داوری می‌کنند؟ آیا سزاست کسی که ما را هل داده یا پایمان را لگد کرده یا حتی به ما سیلی زده است تا پای مرگ بزنیم یا بکشیم؟ حداکثر چیزی که «عدالت» به ما اجازه می‌دهد «مقابله به مثل» است، یکی خوردی یکی بزن، یکی شنیدی، یکی بگو، اما نه اینکه «یکی» خوردی «دو» یا «ده‌»تا بزن یا یکی شنیدی ده تا بگو! «کلوخ‌انداز را پاداش سنگ نیست!» حتی به ما توصیه می‌شود که در این‌گونه موارد خود را تا سطح طرف مقابل پایین نیاوریم و پست نکنیم و بگذاریم و بگذریم، چه اگر سگی پای مرا گاز گرفت زیبندهٔ شأن انسانی من نیست که برگردم و پای سگ را گاز بگیرم تا «مقابله به مثل» بکنم! 


۰

اول<۱۰۱۱۱۲۱۳

۱۴

۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / شنبه، ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9