جمعه، ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Friday, 17 May 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۲۵۲۶

۲۷

۲۸۲۹۳۰۳۱۳۲۳۳۳۴۳۵>آخر

: صفحه


شماره: ۵۵۱
درج: يكشنبه، ۳۰ آبان ۱۴۰۰ | ۷:۲۳ ب ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۱ آذر ۱۴۰۰ | ۱:۴۴ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «بیزر» یا «بایزر»؟

تلفظ و نگارش نام نویسندگان بیگانه از جمله چیزهایی است که برای برخی از بازیگران و معرکه‌گردانان عرصهٔ نشر و کتاب و روضه‌خوانان فلسفی در تارنماهای معلوم‌الحال و مدرسان همه‌فن حریف و همه‌جایی در بنگاه‌های فرهنگی تدریس فلسفه و کذا و کذا، بسیار مهم شده است تا جایی که گمان می‌برند متخصص تلفظ هر نامی در صورت اصلی‌اند و حتی در املای فارسی نیز آن صورتی که خودشان می‌نویسند «درست» است و بنابراین بی‌درنگ فتوا به نادرستی هر نگارش و تلفظ دیگر می‌دهند!


۰

شماره: ۵۵۰
درج: چهارشنبه، ۲۶ آبان ۱۴۰۰ | ۱۰:۳۰ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۲۶ آبان ۱۴۰۰ | ۱۰:۳۶ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • فلسفه همچون دینامیت: پیشه‌ای خطرناک!

در این جهان پیشه‌های خطرناک بسیار است. اما بیشینهٔ آنها از آن رو خطرناک‌اند که بیش‌تر «خطر» به پیشه‌ور روی می‌آورد تا «پیشه‌ور» به خطر روی آورد. کارگران معدن با خطر روبه رو می‌شوند اگر سقف ریزش کند، و قایقرانان قایق‌های پارویی ماهی‌گیری با خطر مواجه می‌شوند اگر دریا طوفانی شود، بدلکاران صحنه‌های خطرناک فیلم‌ها با خطر رو به رو می‌شوند اگر همه چیز به درستی تنظیم ‌نشده باشد یا مهارت‌های لازم به کار نیاید. کارگران ساختمانی و دیگر کارگران صنعتی نیز به  همین سان. هیچ‌یک از آنان جان خود را آگاهانه به خطر نمی‌اندازد! اما فیلسوفان گاه جان خود را آگاهانه به خطر می‌اندازند؟ اما چرا؟ فلسفه چرا می‌باید خطرناک باشد، مگر به نظر نمی‌آید که «فیلسوف» آسوده در جایی کنار بخاری نشسته است و جز با قلم و کاغذ و کتاب (شاید امروز بیش‌تر با صفحه کلید و نمایشگر) کاری ندارد و چیزی سنگین‌تر از آنها برنمی‌دارد؟ پس خطرناکی فلسفه در کجاست؟  


۰

شماره: ۵۴۹
درج: دوشنبه، ۱۷ آبان ۱۴۰۰ | ۱۱:۵۹ ب ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۱۸ آبان ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۴ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • خواجه نصیر و فروتنی علمی

 یکی از چیزهایی که رسم است نویسندگان در پیش‌گفتار کتاب‌های خود بنویسند عذرخواهی از خطاهای احتمالی و درخواست اصلاح از سوی خوانندگان نکته‌سنج و تیزفهمی است که خطایی را متوجه شده‌اند. این عذرخواهی و درخواست دو سود دارد: یکی آنکه نویسنده خود را از پیش مصون از خطا ندانسته است تا بعد کسی او را ملامت کند که چرا فلان چیز خطا بود، و دوم اینکه خواننده را ترغیب کرده است که ۱) در نوشتهٔ او دقیق بنگرد و یافتن خطای احتمالی را امتیازی برای خود بشمرد و ۲) نه کوتاهی نویسنده و ۳) اینکه هیچ کس را دانش تمام نیست. این چیزی است که ما امروز معمولاً در پیش‌گفتار نوشته‌های نویسندگان دانشگاهی معتبر در سرتاسر جهان می‌بینیم. فروتنی علمی اقتضا می‌کند که شخص هیچ‌گاه از بالا و با دیدگاه دانای مطلق با خواننده سخن نگوید و خواننده هم از ابتدا بداند که قرار نیست چیزی بی‌عیب و نقص به او داده شود: کالاهای مادی با کالاهای فرهنگی و هنری و علمی متفاوت است. اما دیدن چنین درخواستی در چیزی نزدیک به هشت صد سال پیش آن هم در عصری که متون چاپی نبوده است شگفت‌انگیز است و این نمی‌تواند جز نشانهٔ دانشمندی شخصی باشد که می‌داند هزاران چیز هست که او نمی‌داند و دانش هرچه بیش باشد باز قطره‌ای است در پیش اقیانوس. خواجه نصیر در مقدمه به «اخلاق ناصری» می‌نویسد:

«انتظار به کرم عمیم و لطف جسیم بزرگانی که به نظر ایشان بگذرد آنست که چون بر خطایی و سهوی اطلاع یابند شرف اصلاح ارزانی فرمایند و تمهید عذر را به انعام قبول تلقی کنند. انشاءالله تعالی.» (ص ۳۷)


Telegram: @fallosafahmshk


۰

شماره: ۵۴۸
درج: يكشنبه، ۱۶ آبان ۱۴۰۰ | ۱۲:۱۰ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱۶ آبان ۱۴۰۰ | ۱۲:۱۳ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • وجودگرایی و عقل‌گریزی

از اتهام‌هایی که به وجودگرایی یا فلسفهٔ وجودی می‌زنند یکی هم عقل‌گریزی است، اگر عقل‌ستیزی نگویند. جان مک‌کواری به این اتهام پاسخ می‌گوید و اشارهٔ خوبی هم به کی‌یرکگور می‌کند که گویا چندسالی است حسابی در ایران «مُد» شده است! 


۰

شماره: ۵۴۷
درج: دوشنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۰ | ۷:۱۲ ب ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۱۴ آبان ۱۴۰۰ | ۹:۵۰ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

جهان را چنین است ساز و نهاد
عنان بزرگی هر آن کو بجُست
نخستین بباید به خون دست شُست

فردوسی (شاهنامه، «گفتار اندر داستان فرود سیاوش»، ۲۴)

  • دست شُستن به خون!

 ابیات بالا از حکیم فرزانهٔ طوس اگر بدون بستری که در اشاره بدان سروده شده است خوانده شوند شاید برای خوانندهٔ آشنا با «شهریار» ماکیاوللی یادآور اندرزهای او به چزاره بورجا یا نمایشنامه‌های «شیطان و خدا» (در این نمایشنامه خونریزی برای کسب بزرگی و عزّت و نعمت و جاه نیست، بلکه برای حفظ نظم و آرامش و جلوگیری از آشوب و بی‌قانونی و تجاوزکاری عوام و اوباش است) و «دست‌های آلوده» از سارتر به نظر آیند، توگویی حکیم فرزانهٔ طوس جویندگان بزرگی و عزّت و نعمت و جاه را اندرز می‌دهد که از دست شُستن به خون پروایی نداشته باشند! اما اگر این ابیات در بستری که در آن ادا شده‌اند خوانده شوند به‌آسانی آشکار می‌شود که آن «بزرگی» که با «جنگاوری» و «جنگجویی» به دست می‌آید در هردوسو آغشته به خون است و این داستان را پایانی نیست، اگر برتری‌جویی و دشمن‌سازی و دشمن‌خواهی را پیشهٔ خود ساخته باشیم یا «نام» و «ننگ» را بیش از هرچیز دیگر «ارج» بگذاریم


۰

اول<۲۵۲۶

۲۷

۲۸۲۹۳۰۳۱۳۲۳۳۳۴۳۵>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / جمعه، ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9