پنجشنبه، ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Thursday, 2 May 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۲۰

۲۱

۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۰>آخر

: صفحه


شماره: ۵۸۱
درج: يكشنبه، ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۲:۳۱ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۲:۳۲ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • از رنجی که می‌بریم!

بیش از چهار ماه است که دو کتاب از من برای مجوز چاپ دوم رفته است «ارشاد»، چون مقدمه‌ای بر آنها نوشته‌ام و یادداشت‌هایی به متن افزوده‌ام و تغییرهایی در متن داده‌ام! اما هنوز مجوز اینها‌ نیامده است!؟ نمی‌دانم به دنبال چه «بمب» پنهان‌شده‌ای در متنی فلسفی، آن هم ترجمه، می‌گردند که کشف و خنثی کنند!؟ آیا به ناشران «برادر» و «رقیب» خدمت می‌کنند و برای آنها «زمان» می‌خرند؟ «ناشر» را می‌ترسانند و ناامید می‌کنند؟ «مترجم» را «دلسرد» و «افسرده» می‌کنند؟ قصد «آزاررسانی» دارند؟ قصد «ارعاب» دارند؟ هزار شاید و اما و اگر. اما بیش از ۴۰ سال است که همین آش است و همین کاسه! پیش از آن هم بود! پس برای چه «انقلاب» کردیم!؟ چه فرقی می‌کند که کی بیاید و کی برود؟ چرا اینجا «در همیشه روی همان پاشنه می‌چرخد!» چرا بر این «چشمه» همواره همان «آب روان» است که «بود»!


۰

شماره: ۵۸۰
درج: پنجشنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۱:۳۸ ب ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۱ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

چه روزگار تلخ و سياهي
نان نيروي شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود،
پيغمبران گرسنه و مفلوک
از وعده‌گاه‌هاي الهي گريختند
و بره‌هاي گمشدهٔ عيسي
ديگر صداي هي هي چوپاني را
در بُهت دشت‌ها نشنيدند.

(«آیه‌های زمینی»، فروغ فرخزاد)

  • روشنفکران در زمانه عسرت

امروز داشتم کتاب‌ها و مجلات قدیمی را جمع و جور می‌کردم و گاهی برخی را ورق می‌زدم که برخوردم به گفت و گویی با خودم در سالنامهٔ روزنامهٔ بهار، فروردین ۹۲، که خانم زینب صفری انجام داده بود. نشستم و خواندم و بعد دیدم با اوضاع و احوال امروز بی‌مناسبت نیست. از همه مهم‌تر این که دیدم این مصاحبه را هم مانند بسیاری از مطالب دیگر در تارنمای خودم نیاورده بودم، بنابراین، حتی تارنمای خودم نیز همهٔ چیزهایی را که اینجا و آنجا نوشته‌ام یا از من منتشر شده است در بر ندارد! گویا زمانی دیگر خیلی بی‌حوصله شده بودم و حتی حوصلهٔ خودم را هم نداشته‌ام!‍ باری، اکنون نخستین بار خودم آن را در تارنمای خودم منتشر می‌کنم. می‌ماند این‌که شعر فروغ را دبیران مجله در هنگام انتشار مصاحبه حذف کرده بودند، اما در مصاحبه‌ای که من در اختیار دارم این شعر در پیشانی گفت و گو بوده است و در متن گفت و گو هم به آن اشاره می‌کنم. این گفت و گو را می‌توانید در نشانی زیر بخوانید:


https://fallosafah.org/main/Interview/item_view.php?item_id=5&category_id


۰

شماره: ۵۷۹
درج: پنجشنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۲:۴۱ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۲:۴۱ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • غزالی و استدلالی فلسفی در پرهیز از نگاه به زنان و کودکان (!؟)

امام محمد غزالی (۴۵۰-۵۰۵/۱۰۵۶-۱۱۱۱)، فقیه و متکلم و عارف و متفکر دینی برجستهٔ جهان اسلام، در «کیمیای سعادت»، ربع مهلکات، در «علاج شهوت فرْج»، بی‌آنکه به استدلالی نقلی یا دینی متوسل شود استدلالی عقلی یا فلسفی، مبتنی بر نوعی لذت‌گرایی سلبی (به دست آوردن لذات سلبی، یعنی، آسودگی و رهایی از رنج) می‌آورد، تا نشان دهد که چرا باید از نگاه به زنان و کودکان (!؟) پرهیز کرد. عبارات او چنین است: ‍


۰

شماره: ۵۷۸
درج: دوشنبه، ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۹:۰۸ ب ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۹:۱۱ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • دین، تأویل و تمثیل

پیروزی ادیان دارای کتاب (رسولان آورندهٔ کتاب) یا ادیان کتابی بر ادیان بی‌کتاب قدیم (کاهنان پیشگو که سخن خدا را در صورت درخواست و پرسش مؤمنان به آنان ابلاغ می‌کردند) خود یکی از مباحث مهم در شناخت تاریخ تحول و تکامل ادیان و تبیین‌کنندهٔ سلطهٔ طولانی ادیان دارای کتاب بر تاریخ بشر است: سه دین یهودیت و مسیحیت و اسلام، به همراه آیین بودا و دین زردشت و ادیان هندو و آیین کنفوسیوس و دیگر حکمت‌های شرقی، به لطف برپایی «دولت» یا حمایت «دولتی مستقر» و گره خوردن «دین» و «دولت» و اتکای متقابل هریک به دیگری توانستند بخش بزرگی از ساکنان ز مین را در طی چند هزاره در انقیاد فکری خود در آوردند، تا جایی که امروز ادیان بدون کتاب را می‌باید دیگر در زمرهٔ ادیان جوامع ابتدایی و بدوی و آیین‌های جادویی شمرد. از این میان مسیحیت و اسلام، که هردو تاریخ و بنیاد مشترکی با یهودیت دارند، به لطف جهانگیری نظام‌های شاهنشاهی آسیایی و امپراتوری‌های اروپایی، توانستند تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری و فکری بخش مهمی از آسیا و اروپا و امریکا و افریقا را رقم بزنند و حال آنکه آیین‌های حکمی شرق آسیا در محدودهٔ دولت‌های بستهٔ خود ماندند.


۰

شماره: ۵۷۷
درج: شنبه، ۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۶:۳۸ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۶:۵۷ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی که شنودی؟
گر باد نبودی که سر زُلف رُبودی
رُخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی؟

شیخ شهاب سهروردی

  • «عشق» در تنگنای «حجاب»

عشق» با «دیدن» یا «شنیدن» آغاز می‌شود. بنابراین، اگر «دیدن» رُخساری یا «شنیدن» صدایی نباشد، چگونه ممکن است که «عاشق» شد؟ «عشق» چه در ادبیات عربی و چه در ادبیات فارسی پیش از اسلام مضمونی برجسته بوده است، و البته ارتباط شعر و عشق چنان است که در اصل تصور «شعر»، یا هنر به‌طور کلی، یا هرچیز بشری دیگر، حتی «فلسفه» و «علم»، بدون «عشق» ممکن نیست، اما با آغاز اسلام و جاری شدن احکام شریعت و پوشیده شدن سر و صورت زنان و حتی شنیده نشدن صدای آنان و حرام شدن نگاه به روی نامحرم، این پرسش را می‌توان پیش کشید که پس چگونه ممکن بوده است که «شعر عاشقانه» به حیات خود ادامه دهد؟ شعری که در آن از توصیف چشم و ابرو و خال و خد (روی) و خط (موی تازه‌سبزشدهٔ صورت پسران) و دهان و زنخدان و زلف و گیسو، یا به‌طور کلی «رُخ» و «رُخسار» و «روی»، نمی‌توان چشم پوشید؟ این البته داستانی درازدامن و دلکش و پُر از تأویل و تفسیرهای زیرکانه و هوشمندانه و رندانهٔ کلامی/خداشناختی و ادبی و فلسفی است که در جای خود می‌باید به‌تفصیل به آن پرداخت. اما اکنون می‌خواهم به شرح آن دو بیتی بپردازم که پیش‌تر از قول شیخ مقتول شهاب‌الدین سهروردی آوردم: 


۰

اول<۲۰

۲۱

۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9