پنجشنبه، ۶ دی ۱۴۰۳ | 
Thursday, 26 December 2024 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۲۳۴

۵

۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه


شماره: ۶۶۴
درج: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۳:۳۰ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۳:۳۰ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • نسبت «جامعه» با «رهبر»انش: تمثیلی در سیاست و کشورداری

در زندگی روزانۀ ما همواره موقعیت‌هایی وجود دارد که ما در آن موقعیت‌ها هیچ اختیاری در مهار و تعیین سرنوشت خویش نداریم. ما سوار تاکسی و اتوبوس و مترو و قطار و هواپیما و کشتی می‌شویم، و تا هنگامی که سوار بر این وسایل نقلیه هستیم از هدایت آنها برکنار هستیم و جان‌مان در دستان رانندگان است، به زیر تیغ عمل جراحی می‌رویم و بیهوش می‌شویم، و پزشک هرچه خواست می‌تواند بر سرمان بیاورد، سرمان را به دست آرایشگر و تیغ و قیچی او می‌سپاریم، بی‌اعتنا به اینکه او ممکن است روانی باشد و به ما آسیب بزند، به نسخۀ پزشک عمل می‌کنیم و داروها یا سم‌هایی را وارد بدن‌مان می‌کنیم که ممکن است برای ما کشنده باشند. با این حال، دست از اختیار می‌شوییم و ظاهراً سر و تن و تمامی وجود خودمان را دست کسانی می‌سپاریم که هر اشتباه آنان ممکن است به قیمت تمامی زندگی ما تمام شود، چرا؟ تقسیم کار در زندگی اجتماعی سبب شده است که هرکس برای رفع نیازهای دیگرش به دیگران اعتماد کند و خود را به دست آنان بسپارد. از همین رو، جامعه جوازهایی فراهم کرده است تا افراد مطمئن باشند که راننده و نانوا و آشپز و آرایشگر و خلبان و آموزگار و پزشک، و هرکس دیگری، همگی در کارشان مهارت دارند و اگر اشتباهی هم بکنند عمدی نیست و تصادفی است و اگر عمدی باشد حتماً مجازات خواهند شد. با این همه، جان چه بسیار انسان‌ها که قربانی اشتبا‌هات رانندگان و پزشکان یا صنعتگران ناشی یا بی‌احتیاط یا خسته و خواب‌آلود یا سهل‌انگار نشده است! 


۰

شماره: ۶۶۳
درج: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۹ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۲:۱۲ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • پیگیری سیاست‌های مغایر با منافع خویش: چرا حکومت‌ها این‌قدر بی‌خردند؟

«شاه»، «مَلِک»، «سلطان»، «خلیفه»، «حاکم»، «ولی امر»، «امیر»، «حکومت»، «نظام»، «رهبر» یا در برخی کشورها، حتی «رئیس جمهور»، یا هرچه که نامش دهیم از جمله شغل‌ها و نهادهایی است که گویی هیچ دانش و تخصصی یا هیچ گزینش و ردی یا هیچ بازنشستگی یا کناررفتنی در آنها نیست: با زور می‌آیند و با زور می‌روند! شخص کافی است به مدد «بخت»، یا بنا به عقیدهٔ برخی، به «خواست خدا» یا «سیر تاریخ»، یا «آمدن حق و رفتن باطل»، در آشوبی اجتماعی و سیاسی، به این «مقام» بادآورده دست یابد و بعد هرکاری خواست با جان و مال مردم بکند و هیچ چیز و هیچ کس هم در برابر بی‌خردی‌ها و نادانی‌ها و جنایت‌ها و تبهکاری‌های او توان ایستادگی نداشته باشد، تا هنگامی که یا مردمان به جان آیند و او و دارو دسته‌اش را با انقلابی خونین براندازند، یا دشمنان خارجی از ناخشنودی و بی‌تعلقی مردم به حکومت‌شان فرصت را غنیمت شمرند و به کشور بتازند و آو و دار و دسته‌اش را براندازند. نتیجه در هردو حال کم و بیش یکی است: ویرانی کشور و فقر و فلاکت و نگونبختی انبوه مردمان، و ثروت و قدرت بادآورده برای اندکی. تا باز زمانی بگذرد و فترتی حاصل شود و مردمان باز جانی تازه کنند و گرنه دوران‌های آرامش و آسایش در تاریخ کوتاهند و توفان‌های ویرانگر جهل و نگونبختی همواره در راه.  


۰

شماره: ۶۶۲
درج: چهارشنبه، ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۱:۴۷ ب ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۱:۵۶ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «ادبیات» چیست!؟

از جمله چیزهایی که ما «امروزی‌ها»، یا به قول شاعر «اهالی امروز» (یا به قول برخی از «علما»:‌ «مدرن‌ها»)، برای فهم زبان فارسی نیاز داریم یکی هم دانستن زبان انگلیسی است، و این سخن نه فقط در خصوص کلماتی درست است که به صورت اصلی وارد زبان فارسی شده‌اند، مانند «کنترل» و «مدرن» و «ایده» و «رادیکال» و «اگزیستانس» و «اگزیستانسیل» و «آیرونیک» و کلماتی از این قبیل، بلکه حتی در مواردی درست است که به نظر می‌آید با کلمه‌ای قدیمی و آشنا سر و کار داریم. امروز کم‌تر واژه یا جمله‌ای در زبان فارسی روزنامه‌ها یا شبکه‌های خبری یا شبکه‌های اجتماعی هست که نتوان آن را لفظ به لفظ و راحت و بی درد سر به انگلیسی برگرداند، چون در واقع به همین گونه به فارسی برگردانده شده است. یکی از این واژه‌ها «ادبیات» است. چند روز پیش در خبری از بی بی سی به یکی از این کلمات آشنا اما بی‌معنا برخوردم. نمی‌دانم وقتی از قول بی بی سی (۳۰ مارچ ۲۰۲۳) می‌خوانیم: «محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر پیشین خاتمی در واکنش به توییت جواد سلیمانی، امام جمعه شهرستان لاهیجان درباره حجاب اجباری نوشته است: ”آقای امام جمعه محترم بی‌حجاب‌ها دشمن خارجی نیستند که شهر سقوط کند. فرزندان این آب و خاک هستند. بیسیم نزنید. ادبیات شما فقط به گسترش بی‌حجابی می‌انجامد». آیا شما می‌فهمید که مقصود از «ادبیات» در اینجا چیست؟ آیا امام جمعهٔ شهر «اهل ادبیات» است؟ نویسنده یا شاعر یا ادیب است؟ یعنی، آیا مقصود همان چیزی است که همه از قدیم به نام «ادبیات» می‌شناسیم، یعنی «نوشته‌های هنری و زیبایی که ارزش نگهداری و مطالعه و بازخوانی‌های پی در پی را دارند»؟ یا آیا مقصود از «ادبیات» در اینجا «زبان» یا «واژگان» یا «طرز سخن گفتن» یا «سخنان» شخص است، چنان‌که مثلاً در قدیم به ما می‌آموختند: «با زبان خوش با مردم سخن بگویید»، «درشتی مکنید»، «ادب داشته باشید»، «درست حرف بزنید»، یا حتی گاهی تشر می‌زدند که «این چه طرز حرف زدن است، درست حرف بزن، بچه!» شاید بهتر می‌بود که آقای ابطحی خیلی راحت می‌گفتند: «این طرز حرف زدن/سخنان شما فقط به گسترش بی‌حجابی می‌انجامد»! و پای «ادبیات» را به میان نمی‌کشیدند. اما به‌راستی چرا این «ادبیات» این همه سر زبان‌ها افتاده است و ما فراموش کرده‌ایم که قبلاً چگونه سخن می‌گفته‌ایم؟ 


۰

شماره: ۶۶۱
درج: يكشنبه، ۱۳ فروردين ۱۴۰۲ | ۷:۴۹ ب ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۱۳ فروردين ۱۴۰۲ | ۷:۵۰ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • کار روشنفکران: مشروعیت‌زدایی و مشروعیت‌بخشی

حافظ آن‌گاه که می‌گوید: «بر در میکده رندان قلندرباشند/که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی» به نکتهٔ تاریخی درستی اشاره می‌کند و آن این است که «رندان قلندر» توانایی برداشتن تاج از سر هرکسی و گذاشتن تاج بر سر هرکسی را دارند. اما این نادرست است که گمان کنیم این توانایی همواره در اختیار «رندان قلندر» است یا بوده است یا دراختیار گروهی خاص به هر نامی می‌ماند. در واقع، آنچه می‌توانیم اصل کلی سخن حافظ و برآمده از تجربهٔ تاریخی بدانیم این است: گروه‌های مختلف روشنفکری از آغاز تاریخ تمدن، از جادوگران و آخوندها گرفته تا پیامبران و شاعران و نویسندگان و فیلسوفان و صوفیان، نشان داده‌اند که هریک هنگامی که «سرمایهٔ اجتماعی» لازم را به دست آورده باشند توانایی انجام دادن این کار را دارند. و البته برای به دست آوردن این «سرمایهٔ اجتماعی» چه خون دلی باید بخورند و چه زندان‌ها و محرومیت‌ها و چه رنج‌ها و کشتارها که باید به خود ببینند. با این همه، آخرش چی؟ «انقلاب که پیروز شد» چه کسانی «وارث» آن خواهند شد؟


۰

شماره: ۶۵۹
درج: چهارشنبه، ۹ فروردين ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۰ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۹ ب ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

تا راه قلندری نپویی نشود
رخساره به خون دل نشویی نشود
سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگویی نشود

خیام


جز راه قلندر و خرابات مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پُر کن قدح شراب و در پیش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی

سنایی

  • نه هرکه سر بتراشد قلندری داند: «قلندر» در برابر ”bohemian“ و نظریهٔ ترجمه

یکی دو هفته پیش (یکشنبه ۱۲ مارس ۲۰۲۳/۲۱ اسفند ۱۴۰۱) مهدی خلجی، از روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران سرشناس سیاسی که در ترجمه و نوشتن مقاله‌های فلسفی و ادبی و اسلامی نیز دستی دارد، در فرسته‌ای در «تلگرام»اش، نگاهی به ترجمه‌ای متعلق به حدود ۲۰ سال پیش من انداخته بود که در سال ۱۳۸۵ در «ویژه‌نامهٔ‌ٔ هانا آرنت» در بخارا منتشر شده بود. او نخست نکته‌ای را به‌طور مشروح دربارهٔ ترجمهٔ “bohiman” یادآور شده بود، که از نظر من نادرست است و در این گفتار به ایرادها و خطاها و اطلاعات نادرست او اشاره خواهم کرد. 

نوشتار او ۴ خطای عمده دارد: ۱) او تصور و دانشی از تاریخ ترجمهٔ “bohemianism” و دیگر صورت‌های این اصطلاح به فارسی ندارد و آن را به اشتباه به من نسبت می‌دهد. ۲) او چرایی نام‌گذاری «بوهمی» برای «کولی‌ها» را نمی‌داند و تفاوت «بوهمیا» (Bohemia)ی تاریخی و جغرافیایی با «بوهمیا» (bohemia) به معنای «پاتوغ‌ها و بیغوله‌ها و محافل و حلقه‌ها»ی هنرمندان و روشنفکران قلندر یا قلندروار را نیز. ۳) از چرایی نامگذاری «کولی» یا زندگی «کولی‌وار» بر زندگی هنرمندان و روشنفکران قلندرمآب  در فرانسه ناآگاه است و آن را به «بوهمیا»ی کشور چک نسبت می‌دهد. و سرانجام ۴) تصور و دانشی از معانی «قلندر» و «رند» نیز ندارد. و اما شرح یک یک این مدعیات و دلایل من در پاسخ به افادات فاضلانهٔ او.

⬅️ در صورت تمایل به خواندن متن کامل مقاله برای برداشتن فایل پی دی اف، رجوع شود به:

 تلگرام: https://t.me/fallosafahmshk/919

 اکادمیا: https://sbu-ir.academia.edu/Sahaka



۰

اول<۱۲۳۴

۵

۶۷۸۹۱۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۶ دی ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9